۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

کامنت ها خوانندگان روشنگری در مورد مقاله "با فربیرز رئیس دانای عزیز" قسمت دوم


 نام: پوران ای-میل: 01:05 27 اسفند 1390

به مینا و حجری اشتباه برداشت نشود .من از موضع صادق افروز در این مقاله کاملا دفاع می کنم و فکر می کنم یکی از درست ترین موضع گیری ها در مقابل لیبرال ها و استالینیست ها بوده است . حزب توده تلفیقی از لیبرالیسم سیاسی و استالینیسم تشکیلاتی است . در حالی که حزب توده از موضع کاملا راست و لیبرالی از سبز ها و موسوی-کروبی و ملی مذهبی ها و بورژوازی صنعتی دفاع می کند هنوز دم و دستگاه رهبری استالینیستی را حفظ کرده است .یک دبیر کل آن بالا نشسته است و 
دستورات و فرامین از آن بالا صادر می شوند. حزب توده در سیاست لیبرال و در تشکیلات استالینیست است

۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

کامنت های خوانندگان مقاله " با فریبرز رئیس دانای عزیز" نوشته صادق افروز


نظر شما
نام:
ای-میل:
16:05 26 اسفند 1390
جنایتهای استالین علیه کارگران و زحمتکشان روسیه و علیه کادرها و رهبران حزب بلشویک و علیه مارکسیستی بنام ترتسکی کاملا سندیت دارد. کسانیکه از استالین طرفداری میکنند میخواهند همان بلاها را بر سر کمونیستها و غیر کمونیستها بیاورند و اسم آنرا میگذارند دیکتاتوری پرولتاریا. آنها با این کلمه دیکتاتوری پرولتاریا هر جنایتی را توجیه تئوریک میکنند.

آیا جنایات او ادامه سیاست های لنین بوده؟ این مطلب میتواند درست باشد و میتواند غلط به این صورت. در زمان لنین از تمام نقاط روسیه به روسیه حمله شد و در همان زمان روسیه در وضعیت جنگ داخلی هم قرار گرفت و ضد انقلابیون بی رحمانه ترور میکردند و آدم می کشتند. حزب بلشویک هم مجبور شد برای حفظ خودش و حکومتش اعدام کند و سیاستهای جنگی بکار ببرد. اینکه آیا حزب بلشویک ندانم کاری کرد و خود را در آن شرایط قرار داد که مجبور شود سرکوب کند، بحث غلطی نیست. بنظر من حزب بلشویک ندانم کاری کرد.

اما وضعیت استالین فرق دارد. سیاستهای او صنعتی کردن روسیه از طریق استثمار شدید طبقه کارگر روسیه و سرکوب بی رحمانه معترضین در حزب خودش بود در زمان صلح بود. او گفته مارکس در مورد دیکتاتوری پرولتاریا را تبدیل کرد به دیکتاتوری تک حزبی سرکوب و استثمار کارگران روسیه.

سیاستهای استالین فاجعه بود.

متاسفانه حزب توده مبلغ عقاید و رفتار استالینیستهای ضد کمونیست بود و رشد و پیشرفت ایده کمونیسم در ایران را با مشکلات بزرگی مواجه ساخت و اثرات آن هنوز موجود است.

یکی از جبهه های مهم و پر اهمیت و کلیدی برای ترویج ایده زیبای کمونیسم (زندگی در جامعه ای که استثمار در آن وجود ندارد) مبارزه با استالینیسم و افشای ماهیت خرافی و دگماتیستی و ضد علمی و ضد بشری آن است. بسیاری مخالف استالین هستند اما هنوز در رگ و ریشهای فکری خود استالینیستی فکر میکنند. برای همین باید عمیق تر رفت. افشای استالین بعلت وجود مدارک مستند و تاریخی کار مشکلی نیست. اما برای آن باید دگم نبود و به نارسائی های مارکس و افکار لنین هم برخورد کرد.

نام:
ای-میل:
16:42 26 اسفند 1390
به نظر من مسئله اصلی مقاله فوق ، روش های مختلف رژیم حاکم در ایران برای از خود بیگانه کردن مردم زحمتکش است .سینما به عنوان یکی از این ابزار مورد استفاده قرار می گیرد.شما باید به این سوال پاسخ بدهید که وقتی یک نفر پس از مشاهده این فیلم از سالن سینما بیرون می آید چه چیزی عایدش شده است چه دستاورد فرهنگی را دریافت کرده است .طرفداران هنر برای هنر به این چیز ها کار ندارند برای آنها زیبایی مستقل از مناسبات اجتماعی طرح می شود مقاله فوق یک نوع مرزبندی با طرفداران هنر برای هنر و از سوی دیگر مرزبندی با تلقی استالینیستی از هنر است که آنرا سفارشی می کند .از آنجایی که هنوز مسائل بسیار مختلفی در جنبش کمونیستی ایران حل نشده باقی مانده است عکس العمل های بسیار متفاوت را شاهد هستیم .همینطور که کامنت ها نشان می دهند هنوز برخی از پرستش شخصیت استالین خلاص نشده اند و او را مظهر سوسیالیزم می دانند و کاری به این ندارند که دوران انتقال به سوسیالیزم باید شاهد رادیکال ترین نوع دمکراسی یعنی دمکراسی سوسیالیستی باشد باید شاهد دخالتگری توده ها از پایین باشد شوراهای کارگری و محلات باید در مسائل روزمره زندگی و تولید و برنامه ریزی سهیم باشند .نه تنها مجری ساده تصمیمات گرفته شده از بالا توسط حزب .در دوران انتقال به سوسیالیزم ( یا آنطور که مارکس در نقد برنامه گوتا می گوید ، دوران دیکتاتوری پرولتاریا)دولت مدام رو به ضعف می رود نقش شرکت و دخالتگری مردم هر روزه افزایش می باد .پس از مرگ لنین و عروج استالین به قدرت ما دیدیم که دخالت مردم در برنامه ریزی و شورا ها ( آنگونه که در سال های آغازین پس از انقلاب اکتبر بود ) کمتر و کمتر شد و نقش دولت قوی تر و قوی تر .یعنی از خود بیگانه شدن کارگران و زحمتکشان را دولت استالین هدف قرار داد .گورباچفیسم را اگر می خواهید ریشه یابی کنید به عروج استالین به قدرت و تضعیف شوراها مراجعه کنید

۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

با فریبرز رئیس دانای عزیز : صادق افروز


با فریبرز رئیس دانای عزیز
صادق افروز

طبقات حاکم در جوامع سرمایه داری،برای حفظ حاکمیت خود، می کوشند با از خود بیگانه کردن کارگران و زحمت کشان ، آنان را به جاده های فرعی کشانده ، به منظور تثبیت وضعیت موجود، آنان را از آگاهی از جایگاه واقعی خود در جامعه ، باز دارند .طبقات حاکم در این راستا، از ابزار های گوناگون استفاده می کنند و افزون بر ماشین عریان سرکوب ، یعنی پلیس و زندان و دادگاه های فرمایشی و شکنجه و اعدام ، برای ایجاد ارعاب و به عقب راندن جنبش های توده ای ، از مذهب ، ناسیونالیزم ،هنر و ورزش نیز استفاده وافری می برد