۱۳۹۳ بهمن ۱۶, پنجشنبه

یوسف به من گفت . نویسنده : هاشم آزادی

توضیح سیاسی تئوریک:نوشته ای که عرضه می شود اولین بار در سایت راه کارگر ،در سال 2012 منتشر شده است و هنوز هم در آرشیو این سایت قابل دسترسی است .از انجا که این نوشته به خاطره ی یک زندانی سیاسی هم بند رفیق شهید یوسف آل یاری مربوط می شود ، سیاسی تئوریک اقدام به انتشار مجدد آن کرد . ما برخی اشکالات تایپی را تصحیح کردیم .یوسف آل یاری از زندانیان سیاسی زمان شاه و از هم بندان کرامت دانشیان بوده است .یوسف از جمله زندانیانی بود که روحیه انقلابی خود را علیرغم شکنجه های طاقت فرسا حفظ نمود .او با مقاومت خود به دیگر زندانیان سیاسی روحیه می داد .یادش گرامی باد .

۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

interview with Amaad Yosef , minister of economy in Efrin

Efrîn Economy Minister: Rojava Challenging Norms Of Class, Gender And Power

efrinekonomibakanı
The following interview was conducted with Dr. Amaad Yousef, the Minister of Economy for the Efrîn Canton in Rojava by Sedat Yılmaz and appeared in Özgür Gündem. Yılmaz spoke with Dr. Yousef as he took part in a conference organized by the Democratic Society Congress (DTK) in the city of Van last month. The subject of the conference was the ‘Democratic Economy.’ The interview has been translated into English below.

۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

مناظره ایدئولوژیک در اوین نویسنده : اکبر معصوم بیگی

مناظره ی ایدئولوژیک در اوین
اکبر معصوم بیگی
بعد از ظهری نشسته بودیم و داشتیم تلویزیون نگاه می کردیم که نگهبان ها آمدند که: "لباس بپوشید باید بروید حسینیه. همه حاضر شوید". پیدا بود خبری است. وقتی رسیدیم معلوم شد قرار است مناظره ای میان "مسئول ایدئولوژیک " اوین، موسوی نامی که صورت اسبی شکلش به جوانی های داستایفسکی می مانست و مدعی بودکه "مارکسیسم را فوتِ آب" است و همه ی حرکات و سَکنات و گفته هایش کلی مایه ی مزاح وخنده ی رفقا، از یک طرف، و دوستِ سراسر زندان من در دوره ی شاه (قصرِ شماره ی 3 و عادل آبادِ شیراز) نورالدین ریاحی (و نزد ما "نوری") و عبدالله افسری (هم زندان من در قصر شماره ی 3 در سال 1351)، از طرف دیگر (و هر دو از «راه کارگر») در بگیرد. توی دل گفتم مگر خدا به حال موسوی رحم کند. و منتظرماندیم. چندی نگذشت که هرسه آمدند، طول حسینیه را طی کردند و رفتند آن بالا روی صحنه.  نوری قامتی بلند و باریک و کمی خمیده، پوستی بسیارروشن و مویی بورگونه و صدایی شکسته داشت. آن زمان (سال 51 ) در زندان قصر مسئول پخش سیگار در میان هم زندانی های خود در «کمون بزرگ» بود. خودش روزی دست کم ده نخ سیگارِ «هما»ی فیلتردار می کشید و قلاج های محکم به سیگار می زد. در شورش 26 فروردینِ سال 52 از فعالان بود اما در فضای تیره و گسیخته پس از شورش و شکستن اعتصاب غذا و بازگشت از بند یک به بند چهار ترجیح داد در گروهی کوچک اما همدل (علیرضا شکوهی ، دکتر احمد احمدی ، جواد اسکویی و خودش) «فارغ از غوغاییان» به کارخود بپردازد. از آن پس یاد ندارم که جز سلام و علیکی گرم با یکدیگر  هم سخن شده باشیم. وحالا  پس ازاین همه  سال اورا می دیدم. او و عبدالله هردو از بچه های خطه ی آذربایجان بودند و لهجه ی غلیظ ترکی داشتند.