کوه ، موش زایید
صادق افروز
در سیستم ولایت فقیهی جمهوری اسلامی ، خامنه ای در راس است. سیاست های کلی و مهم جمهوری اسلامی از سوی او بیان می شود. این سیاست ها با شرکت اعضای یک اتاق فکری خاص پیرامونیان خامنه ای تعیین می شوند. موضوعات مهمی چون برجام ، فعالیت های اتمی، روابط با کشورهای منطقه، چرخش به سمت شرق یا غرب ، نحوه برخورد به حجاب زنان، مالکیت دولتی و خصوصی و غیره از سوی این اتاق فکری که پیرامون خامنه ای تنیده شده اند مورد بررسی قرار می گیرند.
از جمله افراد شناخته شده این اتاق فکری می توان از علی اکبر ولایتی ، حداد عادل ، کمال خرازی و شمخانی نام برد. در مواردی که خامنه ای ضروری تشخیص بدهد ، حتی بدون آگاهی دولت تماس هایی در سطح بین المللی انجام می شود. به عنوان نمونه تماس علی اکبر ولایتی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و تماس های او در عمان پیرامون فعالیت های اتمی. یا همین اخیرا سفر شمخانی به چین و برقراری روابط دوستانه با عربستان سعودی و متعاقب آن سفر به امارات.حرکاتی که دلالت می کرد بر اعتماد نداشتن خامنه ای به کادرهای وزارت خارجه . آدم هایی مثل عبدالهیان .سخنرانی های خامنه ای در آغاز سال جدید نشانگر نگاه کلی او به موضوعات مهم است.امسال خامنه ای با فروکش کردن بحران کرونا از لانه عنکبوتی بیرون آمد و پس از سه سال عازم مشهد شد.
سخنرانی خامنه ای در مشهد با شعار "مهار تورم و رشد تولید" مصداق بارز ضرب المثل "کوه موش زایید" است.شش ماه از سال شاهد یکی از عظیم ترین و سراسری ترین تظاهرات ضد حکومتی با بیش از پانصد کشته و تعداد نامعلومی زخمی و هزاران زندانی بود. سالی که با مسموم شدن راز آلود دانش آموزان دختر در بیش از صد موسسه آموزشی خاتمه یافته است.
خامنه ای کوچکترین اشاره ای به این رویدادها نمی کند و روی مشکلات اقتصادی که دامن هواداران خودش را نیز گرفته است متمرکز می شود. اما راه حلی هم که برای خلاصی از این وضع وخیم اقتصادی می دهد ، راه حلی است که نه تنها مشکلات اقتصادی را برطرف نمی کند بلکه بر آنها می افزاید.
هاشمی رفسنجانی معمار اصلی خصوصی کردن اقتصادی بود که در دوران جنگ به شیوه اکثرا دولتی اداره می شد.هاشمی رفسنجانی مسیر خصوصی کردن سرمایه های دولتی را هموار کرد و سعی می کرد متناسب با این خصوصی کردن ها و تبعیت از استانداردهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، سیاست خارجی متناسب با چنین اقتصادی را نیز فراهم کند.آنچه موجب غضب مخالفین حکومتی رفسنجانی بود همین قسمت دوم بود. آنها با خصوصی سازی ها و تبعیت از موسسات جهانی دنیای سرمایه داری مشکلی نداشتند ولی می خواستند در سیاست خارجی راه خودشان را بروند. از قبل همین خصوصی سازی ها همه جناح های حکومتی از از جمله اصولگرایان و اعتدالگرایان و اصلاح طلبان بردند و خوردند.
اصرار خامنه ای بر اجرای هر چه بیشتر اصل 44 قانون اساسی و خصوصی سازی ها و دادن آنچه باقی مانده را به سرمایه داران که او آنها را مردم خطاب می کند، خلاصه و لب کلام خامنه ای برای حل مشکلات اقتصادی کشوری است که با تورم 50 درصدی بر اساس آمار رسمی و 75درصدی بنابر آمار غیر رسمی دست و پنجه نرم می کند .
ولی چرا خامنه ای می خواهد نقش اقتصادی دولت را از این هم که هست کوچک تر کند ؟آیا به غیر از این است که دولت پولی برای پرداخت کارگران و کارمندانش ندارد و جز چاپ اسکناس راه حل دیگری نمی شناسد . افزایش نقدینگی در شرایط ثابت ماندن کالاهای تولیدی معنایی جز افزایش تورم ندارد. به عبارت دیگر خامنه ای برای مقابله با تورم ، کم کردن نقش اقتصادی دولت و کم کردن حقوق بگیران را از دولت می خواهد.ولی آیا این راه حل مداوای مشکل تورم در ایران خواهد بود؟
تجارب گذشته نشان داد به دلیل ماهیت کاملا فاسد نظام جمهوری اسلامی که همچون سرطان در تار و پودش نهفته شده است حراج مجدد مابقی ملک و مال دولتی که بطور قطع به دست اطرافیان در دایره تنگ خودی ها خواهد افتاد نه تنها مشکل تورمی را حل نخواهد کرد بلکه به دلیل اخراج نیروی کار و فروش ماشین آلات و زمین بر آنها خواهد افزود.
خامنه ای البته در مورد هماهنگ شدن دو قوه قضاییه و مجریه که از دوران ریاست جمهوری اول احمدی نژاد تا حالا سابقه نداشته است راست می گوید.احمدی نژاد در آستانه دور دوم ریاست جمهوری اش علم مخالفت بلند کرد و با خامنه ای کج افتاد . و بعد شد استخوان داخل گلو و در انتها اطرافیانش مثل مشایی و بقایی هم دستگیر شدند. در دو دوره روحانی هم اختلافاتی بین دو قوه وجود داشت ولی حالا خامنه ای خدا را شکر می کند که هماهنگی کاملی بین دو قوه برقرار شده است.وقتی آیت الله اعدام بشود رئیس جمهور و رئیس قوه مجریه هم محسنی اژه ای باشد دیگر چه اختلافی باقی می ماند؟آنچه خامنه ای فراموش می کند این است که دامنه نارضایتی ها و اعتراضات آن چنان گسترده شده است که هماهنگی بین دو قوه از پس اعتراضات بر نمی آید. اعتراضاتی به مراتب گسترده تر و فراگیر تر و با مضامینی رادیکال تر.
اشاره به وابستگی به دلار و طرحی برای خلاص شدن اش از دیگر نکات سخنرانی خامنه ای بود.او بدون اشاره به اسم کشوری ، می گوید که دیگر کشورها از شر وابستگی به دلار خلاص شدند وتحریم ها بر آنها اثر نکرد و قدرت ارز ملی شان هم بیشتر شد. پر واضح است که این کشور اشاره نشده روسیه است که به دنبال آغاز جنگ روسیه و اوکراین و اعمال تحریم های اقتصادی ، ارزش پول ملی اش قدرت بیشتری گرفت.
ولی آیا جمهوری اسلامی سراپا وابسته به اقتصاد غرب سرمایه داری توان آن را دارد تا خود را از تا رو پود دلار رها کند؟ تکیه بر خصوصی سازی از یک سو و تلاش ظاهری برای خلاص شدن از قید و بند معاملات بین المللی از سوی دیگر نشان می دهد در اختلاف بین شرق سرمایه داری و غرب سرمایه داری جمهوری اسلامی به رهبری خامنه ای تلاش می کند به سمت شرق حرکت کند. اینکه او تا چه اندازه در این مسیر موفق خواهد بود سوال دیگری است که تنها با مقایسه اقتصاد سیاسی روسیه و جمهوری اسلامی می توان به آن پاسخ داد. ولی هرچه باشد دعوای او با آمریکا و اروپا دعواهای جناح های مختلف سرمایه داری است و آنچه این وسط له و لورده می شود توده های کار و زحمت هستند.
توده های کار و زحمتی که در سال 1402 باید شاهد کوچکتر شدن سفره هایشان باشند . در مقایسه ای که بین نرخ تورم رسمی 50 درصدی با افزایش 27 درصدی حقوق در جریان خواهد بود نان از سفره مردم ربوه می شود و خصوصی تر شدن هم دردی دوا نمی کند .مردم چهارشنبه سوری شان و نوروزشان را با شعار مرگ بر خامنه ای تزیین کردند. آنها به خوبی می دانند که تا زمانی که این رژیم بر سر کار است هر دم بر مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی افزوده خواهد شد.آن عده قلیلی که در سخنرانی خامنه ای برایش شعار دادند و هوار کشیدند عده قلیلی هستند که در مقایسه با توده های وسیعی مردم ناراضی به ذرات ناچیزی می مانند.
رژیم در سراشیب سقوط به طناب پوسیده نئولیبرالیسم متوسل شده است تا توجه بخشی از سرمایه داران داخلی و خارجی را جلب کند. تکرار این شعارها ممکن است قند در دل بخشی از جناح های سرمایه داری آب کند ولی این حنا برای کارگران و زحمتکشان ایرانی دیگر رنگی ندارد.