اپوزیسیون مذهبی
صادق افروز
مراد من در این نوشته ، مخالفت
سنی های ایران با رژیم جمهوری اسلامی که مدعی پیروی از شیعه ی اثنی عشری است ،
نیست و نیز منظورم مخالفت دیگر مذاهب غیر اسلامی با رژیم حاکم بر ایران نیز نیست .
آنچه موضوع بحث من است ، مخالفت کسانی است که پس از 36 سال حکمرانی این رژیم ، با
توسل به همان شیعه ی 12 امامی به مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی می پردازند . به
نظر این دسته از اپوزیسیون ، تبهکاری ها ، انواع و اقسام فساد های رایج و تبعیض
های روزمره ی اعمال شده و خشونت های گوناگون توسط این رژیم بر مردم ایران ، ناشی از انحراف
از اصول شیعه و گمراه کردن مردم نسبت به مبانی آن است !
اپویسیون مذهبی در دوران
پهلوی دوم ، به راحتی رژیم شاه را زیر ضرب می گرفت . محمد رضا شاه ، گیج و سردرگم ،
بین
اسلام و ناسیونالیزم ایرانی و گرایشات غربی در نوسان بود و از این شاخه به آن
شاخه می پرید . زمانی ، کنار حرم امام رضا
با زن و بچه می ایستاد و عکس می گرفت .سجاده پهن می کرد و به سجود می رفت . شایعه
راه می انداخت که حضرت عباس هنگام افتادن او از اسب به یاری اش شتافته . به حج می
رفت و در ایام محرم در مسجد سپهسالار روضه خوانی راه می انداخت و سور و سات می
داد. برای اخوند ها و مداحانی نظیر راشد و مهاجرانی و ذبیحی برنامه رادیویی می
گذاشت و به همراه روزه داران و نوای موذن زاده اردبیلی در ماه رمضان ، بسوی خدا می رفت . ولی همزمان ، علاقه ی خود را
به جذابیت ناسیونالیزم کذایی ایرانی پنهان نمی کرد .او خود را در جایگاه کورش می
دید و به او پیام می فرستاد که آرام بخوابد زیرا او بیدار است . التقاط سوم رژیم
شاه از وابستگی اش به امپریالیزم می آمد .ناسیونالیزم نیم بند او ، همواره با با
توپ وتشر اربابان امپریالیستی ، رنگ می باخت و ته می
کشید .در حالی که ناسیونالیست هایی مثل فروهر را به دلیل اعتراض به تن دادن به جدایی
بحرین به زندان انداخته بود، دو دستی بحرین را در طبق اخلاص تقدیم اربابان
امریکایی و انگلیسی اش می کرد . پهلوی دوم به راحتی آماج اپوزیسیون مذهبی ای می شد
که ناسیونالیزم آبکی و وابستگی فرهنگی اش به غرب را مورد حمله قرار می داد .
ولی اپوزیسیون مذهبی در
مواجهه با جمهوری اسلامی کار به مراتب دشوارتری دارد .جمهوری اسلامی با هدایت
خمینی و خامنه ای به آن التقاط سه گانه رژیم شاه پایان داد .حالا مردم ایران با
رژیمی سر و کار داشتند که ملی گرایی و غربگرایی را کفر می دانست و از امت واحده
اسلامی در سراسر خاورمیانه داد سخن می داد
. در دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد ، جناح او به سردمداری مشایی ، آگاه از
نارضایتی گسترده ی توده هایی که از نتایج کودتای انتخاباتی سال 1388 سرخورده و نا
امید بودند بر آن شد تا با توسل به ناسیونالیزم ایرانی این بخش از جامعه را به سمت
خود جلب کند .به نمایش گذاشتن لوحه ی کورش ، ادعای اینکه کورش نیز یکی از پیامبران
خدا بوده است ، تاکید بر ایرانیت به جای اسلامیت از جمله مانوور های ناسیونالیستی
بود که توسط احمدی نژاد- مشایی انجام شد ولی درمیان مردم خریداری پیدا نکرد و پس
از مواجهه با عکس العمل شدید روحانیون و نوچه های مداحشان به کنار گذاشته شد .
باند احمدی نژاد – مشایی برای این سرکشی ، بهایی گزافی پرداخت . زمانی که صلاحیت
مشایی در انتخابات یازدهم از سوی مجلس تشخیص مصلحت نظام رد شد ، برهمه آشکار شد که
زمان تنبیه این جناح فرا رسیده و قرار نیست تا استخوان جدیدی در گلوی رهبر تحمل
شود .
مبارزه اپوزیسیون مذهبی علیه
جمهوری اسلامی ، تاریخی به درازنای این به
اصطلاح جمهوری دارد . خمینی را تازه به نوفل لوشاتو نقل مکان داده بودند که
اعلامیه ها و بیانیه های گروه فرقان در دانشگاه تهران پخش شد . فرقان از به روی
کار آمدن یک رژیم آخوندی به مردم هشدار می داد . فرقان با تکیه بر اندیشه های
شریعتی و شناخت از ماهیت آخوند ها ، مردم را از دنباله روی یک حکومت آخوندی برحذر
می داشت . پس از 22 بهمن ، فرقان با استفاده از تاکتیک ترور به جنگ چهره های مشخص
رژیم رفت .در این ترور ها ، برخی از آخوند های سرشناس مثل مطهری و مفتح کشته شدند
و خامنه ای و رفسنجانی و بهشتی جان سالم بدر بردند . رژیم تازه پا گرفته ی اسلامی
، با استفاده از کادرهای مجرب ساواک ، این
گروه اسلامی را متلاشی کرد .از جمله ی اعدام شدگان ، رهبر این گروه ، گودرزی بود
که خود زمانی آخوند بود و از میزان فساد و تبهکاری این قشر انگل آگاهی کامل داشت
.گودرزی در دادگاهی که حق داشتن وکیل را از او سلب کرده بود ، به دفاع از خود و
حمله به رژیم پرداخت .او وضعیت جامعه را با زمان موسی و قوم بنی اسرائیل مقایسه
کرد . زمانی که موسی برای آوردن ده فرمان به کوه تور رفته بود و پس از بازگشت
مشاهده کرد که قوم بنی اسرائیل در غیبت او به دنبال سامری افتاده و گوساله پرست شده است . گودرزی ، مردم ایران را در جایگاه قوم بنی اسرائیل می
گذاشت و خمینی را در مقام سامری که با
گوساله ی طلایی اش مردم را فریفته و به گوساله پرستی دعوت می کرد . به گفته تورات
، خدا قوم بنی اسرائیل را به جرم این سرکشی به 40 سال آوارگی در بیابان های سینا
محکوم کرد .36 سال پس از روی کار آمدن رژیم اسلامی ، آوارگی مردم ایران به دلیل
تایید این نظام در بیابان های سرد و وحشی این جمهوری همچنان ادامه دارد .آیا مردم
ایران نیز مثل قوم بنی اسرائیل به 40 سال آوارگی محکوم شده اند و باید 4 سال دیگر
نیز صبر کنند؟
جناح دیگری از پیروان شریعتی
به جای استفاده از تاکتیک ترور ، به کار های ترویجی گرایش داشتند .از جمله ی این
سازمان ها ، آرمان مستضعفین بود که اعضای آن پس از آغاز دستگیری های گسترده در سال
1360 ، به زندان های طولانی مدت محکوم
شدند
اما بزرگترین سازمان مذهبی
در اپوزیسیون جمهوری اسلامی ؛ سازمان مجاهدین خلق است . این سازمان که در زمان شکل
گیری اش در دهه 1340 در بحبوحه ی مبارزات ضد امپریالیستی در ویتنام و امریکای
لاتین و فلسطین ، به دلیل محبوبیت گسترده کمونیست ها به نوعی التقاط از مارکسیزم و
اسلام شیعی گرایش داشت در ادامه حیات خود دست از اعتقادات مذهبی برداشت . بخش
اکثریت اعضای این سازمان با اندیشه های اسلامی وداع کردند و ایه قران را از روی
آرم سازمان حذف کردند . بخش کوچکی از آنها که در زندان بودند تحت هدایت مسعود رجوی
و موسی خیابانی به ارمان های اسلامی وفادار ماندند .این دو پس از سقوط رژیم شاه و
بازشدن درهای زندان ها شروع به بازسازی و سازماندهی جدید کرده و با اعلام اینکه
سازمان مجاهدین یک سازمان مذهبی باقی خواهد ماند ، آیه ی حذف شده از آرم این
سازمان را دوباره به آن برگرداندند . سازمان مجاهدین بر خلاف فرقان در آغاز روابط
بسیار صمیمانه ای با خمینی داشت .آنها در رفراندوم کذایی انتخاب بین نظام پادشاهی
و جمهوری اسلامی شرکت کرده و به جمهوری اسلامی رای دادند .سازمان مجاهدین آن دسته
از گروه ها و سازمان های چپی را که به دلیل غیر دمکراتیک بودن چنین انتخاباتی ، آن
را تحریم کرده بودند مورد انتقاد قرار داده و آن ها را به چپ روی متهم می کردند .
رجوی و خیابانی ، حتی به ملاقات خمینی که در آن زمان او را پدر بزرگوار خطاب می
کردند رفتند . ولی خواست خمینی انحلال سازمان مجاهدین و تسلیم کردن اسلحه هایی بود
که این سازمان در جریان بهمن 57 به غنیمت گرفته بود . رهبری مجاهدین ، انحلال
سازمان و پیوستن به خمینی را نپذیرفت و سرانجام رو در روی رژیم تازه روی کار آمده
قرار گرفت . عوامل اوباش رژیم به تظاهرات و کتابفروشی های اعضای این سازمان حمله
می کردند و آنها را مجروح می ساختند . پس از آغاز سرکوب های گسترده ی سال 1360 ، خمینی
، سازمان مجاهدین را پس از سرکوب های مستمر و پیایی به یک درگیری مسلحانه کشاند
.سازمان مجاهدین تا این زمان در خط ضد امپریالیستی بنیانگزاران آن حرکت می کرد .
در جریان گروگان گیری سفارت آمریکا و کنار گذاشتن نهضت آزادی ، این سازمان برای
دفاع از انقلاب ضد امپریالیستی نیروهای میلیشیای خود را به رژه در خیابان ها
فراخوانده بود . ولی پس از آغاز سرکوب گسترده ی سال 1360و ادامه ی جنگ ایران و
عراق ، به تدریج سیاست ضد لیبرالی و ضد امپریالیستی خود را کنار گذاشت و به کمپ
امپریالیستی نزدیک شد . اگر در دوران جنگ سرد و ادامه حکومت صدام حسین ، این
سازمان امکان مانوور سیاسی در سطح بین المللی را داشت ، ولی با فروپاشی اتحاد
شوروی و سرنگونی صدام حسین پس از اشغال عراق ، این سازمان فاصله ی خود را با راست
ترین محافل سیاسی در اروپا و امریکا کم کرد . هم اکنون لابی مجاهدین در امریکا با
افرادی چون جولیانی ، شهردار سابق نیویورک که از پشتیبانان سرسخت رژیم صهیونیستی است و جان بولتن نماینده سابق امریکا
در سازمان ملل در دوران بوش ، روابط
صمیمانه ای دارد .سازمان مجاهدین بطور عمده در خارج از ایران فعالیت می کند و حدود
سه هزار نفر از اعضای آن در کمپ لیبرتی در عراق به سر می برند .در مراسم مذهبی
شیعیان ، اعضای مستقر در لیبرتی به عزاداری می پردازند .و با الهام از امام سوم
شیعیان ، خامنه ای و رژیم اسلامی را در جایگاه یزید و معاویه قرار می دهند .اگر زمانی
، تاسوعا و عاشورای حسینی نزد این سازمان
ماهیتی ضد امپریالیستی و ضد استعماری داشت ، هم اکنون این پرچم برای دمکراسی غربی
و لیبرالیزم برافراشته می شود .امام حسین و امام علی کمونیست زمان علی میهن دوست و
محمد حنیف نژاد ، حالا به فرشتگان آزادی لیبرالی غربی تبدیل شده اند .
مبارزه اپوزیسیون مذهبی با
جمهوری اسلامی ، محدود به خارج از کشور نیست .اجرای مراسم عاشورا و تاسوعای چند
سال گذشته نشان داد که این اپوزیسیون هنوز متاثر از اساطیر شیعه ، به مقابله با
رژیم جمهوری اسلامی می پردازد . در جریان نوحه خوانی در شهر یزد که خامنه ای
همواره با افتخار از آن با عنوان دارالعباده یاد می کند ، مداح یزدی با شکلی تازه
از برگزاری این مراسم ، گریه و زاری برای علی اصغر و علی اکبر و طفلان مسلم و
ابوالفضل را کنار گذاشت و آشکارا رژیم استبدادی خامنه ای هدف قرار داد . مداح یزدی
چنین می خواند و مردم با او هم آوازی می کردند :
گفتند گل مگویید ، این حکم
پادشاه است
چشم و چراغ بودن روشن ترین
گناه است
حکم شکوفه تکفیر ، حد بنفشه
زنجیر
سهم سپیده تبعید ، جای ستاره
چاه است
این شهر مردگان است ، آوازه
تازه ممنوع
لب های غنچه آزاد، گل بی
اجازه ممنوع
دارالخلافه آباد ، جهل و
خرافه آزاد
بیداد پشت بیداد، حرف اضافه
ممنوع (1)
شعر هایی از این نوع که با
استقبال گسترده ی جوانان روبرو شده است اگرچه در تم و فرم مذهبی ارائه می شود و همراه سینه زنی سنتی
است ، ولی به دلیل ماهیت ضد استبدادی و آزادیخواهانه اش مورد استقبال وسیع مردم
قرار گرفته است .اگر چنین ادبیاتی را با آنچه توسط خوانندگان پاپی نظیر مرتضی
پاشایی مقایسه کنید به این نتیجه می رسید که فرم و شکل ارائه شده توسط پاشایی ،
غیر متعارف و خلاف آن چیزی است که جمهوری اسلامی در طول حیات 36 ساله خود به زور
تحمیل کرده است .در اسلام فقاهتی خمینی موسیقی ، مثل بازی شطرنج و ماهی اوزون بورون
حرام بود ولی فشار اجتماعی او را مجبور کرد که به آزادی هر سه ی آنها تن در دهد
ولی موسیقی را در یک چهارچوب کوچک سنتی محدود کرد .جامعه ایران زندگی در این
محدوده ی کوچک و تنگ را نپذیرفت و انواع و اقسام موسیقی راک ، پاپ و رپ را به رژیم
تحمیل نمود .اما شکل و فرم هنر یک چیز است و محتوای آن یک چیز دیگر . نگاهی به
ترانه های مرتضی پاشایی که در فرم پاپ ارائه می شود نشان می دهد که اگرچه این
ترانه ها از فرم دلخواه رژیم بدور بوده ولی محتوای بدون خطری دارد . این ترانه ها
، از نظر محتوی فرق چندانی با ترانه های کوچه و بازاری خوانندگانی نظیر علی نظری و
داوود مقامی و جمال وفایی ندارد . ترانه های غم انگیز این دسته را به راحتی می
توان به فرم مورد علاقه مرتضی پاشایی و با موزیک پاپ هم خواند .و برعکس ترانه های
پاشایی را می شود با موسیقی لاله زاری و عربی علی نظری زمزمه کرد .بیهوده نیست که
جمهوری اسلامی موسیقی پاشایی را تا این اندازه بی خطر یافته که از رسانه های خود
در سطح وسیع پخش می کند . از نظر جمهوری اسلامی بهتر است مردم به جان آمده به جای " بیداد
پشت بیداد ، حرف اضافه ممنوع " و دارالخلافه آباد ، "جهل و خرافه آزاد
"که در در فرم سنتی بیان می شود ،ترانه های کوچه و بازاری و لاله زاری نوین
پاشایی را در فرم جدید پاپ زمزمه کنند : " یک کاغذ ،
یک خودکار ، کاغذ خیسه از اشکام". جوان ایرانی بهتر است به جای انتقاد مستقیم از
رژیم و کوبیدن دار الخلافه ظلم و جهل ، برای عشق شکست خورده اش اشک بریزد و در
خلوت ملال انگیزش خود را ملامت کند . آیا برای رژیم جمهوری اسلامی فرم بیان چنین
ادبیاتی فرق می کند ؟ آیا اگر چنین ادبیاتی در فرم شعر کهن باشد یا نو ، با موزیک
کوچه بازاری لاله زاری بیان شود یا با فرم نوین پاپ ، جاز ، راک ، هیپ هاپ و رپ
تفاوتی در اصل مطلب می دهد ؟خطر را زمانی جمهوری اسلامی احساس می کند که در محتوی
به زیر گرفته شود .چه در فرم نوحه خوانی عزاداران هیئت بعثت یزد باشد یا در فرم رپ
شاهین نجفی .با توجه به این واقعیت ، می
توان پی برد که چرا سیمای جمهوری اسلامی ، برنامه مستقیم پخش عزاداری هیئت بعثت
یزد را ناگهان قطع می کند و چرا تا این
اندازه ترانه های مرتضی پاشایی را در بوق و کرنا می کند .
در این میان ، کارگران چگونه
می توانند صفوف مستقل خود را حفظ کنند ؟ خرده بورژوازی که زیر دست و پای سرداران
شکم گنده سپاه و روحانیت زیر فرمان خامنه ای هر روزه لگد مال می شود و از نظر اقتصادی جانش
به لبش رسیده با ادبیات و فرهنگ ویژه خودش به میدان می اید . اگر در انتخابات 1388
با کاندید کردن موسوی به میدان آمده بود ، امروزه از هرفرصتی برای ابراز وجود و
مخالفت استفاده می کند . اگر امکان تجمع سیاسی ندارد ، اگر نمی تواند حزب و سازمان
سیاسی خودش را متشکل کند از حربه مذهب و اساطیر شیعه و اجتماعات سنتی مذهبی استفاده می کند و ولی فقیه را به لجن می کشد :
ای لباس ظلم را جای عدالت
پیرهن کرده
جامه ی رنگ و ریای دین و
دینداری به تن کرده
دور دور دین فروشان است ای
فرمانبران ظلم
دور ظلم ظالمان روزی ، آخر
می شود هرجا (2)
کمونیست ها اگرچه نمی توانند
به مبارزات خرده بورژوازی تحت ستم بی تفاوت باشند و آنان را از همیاری و همکاری
شان در مبارزه علیه سرمایه ی بزرگ و روحانیت برخوردار می کنند ، ولی نمی توانند و
نباید خود را درون چنین اجتماعاتی حل کنند . رادیکالیزم خرده بورژوازی از حد
محدودی فراتر نمی رود و در تضاد بین کار و سرمایه لنگ می زند .بدیهی است در فقدان
حزب انقلابی طبقه ی کارگر در جامعه ایران ، کارگران هم در عزاداری هایی از نوع
هیئت بعثت یزد شرکت کنند و هم در تشییع جنازه ی مرتضی پاشایی . ولی رهنمود کمونیست
ها به کارگران مبارز و ناراضی از رژیم جمهوری اسلامی که در این تجمعات شرکت می
کنند و تحت تاثیر قرار می گیرند چه باید
باشد ؟ کارگران نباید هیچگاه فراموش کنند که در جامعه ی سرمایه داری ایران ، مذهب
، سلاحی معنوی در دست طبقه ی سرمایه دار و حکومت محافظ این نظام است تا کارگران را
به جای چاره جویی برای حل مشکلات روزمره در همین دنیای کنونی ، به سراغ آخرت و
زندگی پس از مرگ بفرستد . به قول لنین :
"مذهب افیون
تودهها است. مذهب نوعی مخدرِ معنوی است که در آن بردههای سرمایه تصویر انسانی
خود را غرق مي کنند و خواست خود برای زندگي ای که بیشتر شایستۀ انسان باشد را کنار
مي گذارند 4"
لنین در همین نوشته
ی کوتاه به نقش عنصر آگاهی دهنده اشاره می کند و می گوید :
"اما بَردهای
که به بردگی خود آگاه شده و به مبارزه برای رهایی خود بر پا خاسته است به نیمی از
بردگی خود خاتمه داده. کارگر معاصر آگاهی طبقاتی دارد و با صنعتِ کارخانههای
عظیم، بزرگ شده و در زندگی شهری، روشن شده؛ او تعصبات مذهبی را با تحقیر کنار
ميگذارد، بهشت را به کشیشان و خشکهمقدسان بورژوا وامي گذارد و خود تلاش ميکند به
زندگی بهتری همینجا روی زمین دست یابد. پرولتاریای امروز سَمت سوسیالیسم را مي گیرد
که عِلم را در نبرد مقابل ِ مذهب به کار مي گیرد و کارگران را اینگونه از باور به
زندگی پس از مرگ آزاد مي کند که آنان را برای مبارزه در زمان حال برای زندگی بهتر
روی کرۀ زمین گِردِ هم مي آورد"4
در جامعه ای که
جمهوری اسلامی بوجود آورده است ، تبعیض و فساد و اختناق به حدی شدت یافته است که
نه تنها بخش های وسیعی از مردم با
اعتقادات مذهبی ، بلکه بخش هایی از روحانیت شیعه را نیز به صفوف ناراضیان و
مخالفان کشانده است .لنین در همین رابطه درباره کنده شدن بخش هایی از روحانیت از
رژیم حاکم وپیوستن به ناراضیان در زمان خود سخنان جالبی دارد . لنین می گوید :
انقلاب روسیه باید این خواسته را به عنوان جزء
لازم آزادی سیاسی در دستور بگذارد. انقلاب روسیه از این لحاظ در موقعیت مشخصاً
مطلوبی قرار دارد چرا که مقامپرستیِ شنیعِ اشرافیت فئودال پلیسزده نارضایتی،
ناآرامی و اعتراضات را حتی به درون روحانیون هم کشانده است. روحانیون ارتدوکس
روسیه هر چقدر ابله و نادان که بوده باشند، امروز حتی آنها هم با توفان سقوط نظم
کهن و قرون وسطایی در روسیه از خواب برخاستهاند. حتی آنها نیز به خواست آزادی مي
پیوندند و علیه اَعمال بوروکراتیک و مقامپرستی و علیه جاسوسی برای پلیس که به
"خادمان خدا" تحمیل مي شود
اعتراض مي کنند. ما سوسیالیستها باید از این جنبش حمایت کنیم، خواستههای اعضای
صادق و بیریای روحانیت را تا نتیجهشان دنبال کنیم و آنها را واداریم به کلام
خود در مورد آزادی پایدار بمانند و خواستار آن شویم که به تمام روابط بین مذهب و
پلیس پایانی قطعی ببخشند.4
شیوه برخورد لنین به
اپوزیسیون مذهبی ، می تواند راهنمای خوبی برای کمونیست های ایرانی که درگیر مبارزه
با یک رژیم استبدادی هستند باشد . ما نیز می توانیم از لنین الهام بگیریم و ضمن دفاع
مشروط از آن دسته از اپوزیسیون مذهبی که از سرکوب های بی امان ولی فقیه و سپاه
و بسیج و لباس شخصی ها به جان آمده اند و فریاد ازادی سر می دهند بگوییم که اگر
واقعا در گفته های خود در مورد ازادی صادق
هستید از جدایی دین و موسسه های دینی از دولت دفاع کنید .اگر واقعا به گفته های
خود پایبند هستید سرکوب 36 ساله جمهوری اسلامی
و بویژه کشتارهای دهه 60 را محکوم کنید .
اول دسامبر 2014
1.
2.
ویدیوی سنتی با محتوای سیاسی
در یزد
3. گوساله ی سامری
گوساله پرستي بني اسرائيل
چون غيبت موسي 10روز بيشتر از
آنچه گفته بود طول كشيده بود سامري از اين غيبت وجهل ديگران استفاده نمود واز زرو
زيور زنان قالب گوساله اي را ريخت وجوري درست كرد كه با وزيدن باد صدايي از گوساله
خارج ميشد.سپس به موسي نسبت دروغ داد وگفت كه او ديگر بازنميگردد.بنابراين اكثر
آنها را به آئين گوساله پرستي درآورد!نصيحتهاي هارون نيز سودي به حال آنها نبخشيد
وحتي نزديك بود كه در اين را كشته شود.موسي كه از طريق وحي به عمل قومش پي برده
بود با ناراحتي نزد آنان آمد وبا آنان به مشاجره پرداخت.اما آنها سامري را مقصر
اصلي معرفي نمودند .در اين هنگام موسي با برادرش هارون گلاويز شد واو را سرزنش كرد
وهارون در جواب گفت :اي برادر من براي پرهيز از اختلاف و دودستگي با آنها مبارزه
نكردم تا بعدا مرا بازخواست نكني.موسي سامري را نيز به شدت سرزنش كرد وسامري در
جواب گفت كه آئين بت پرستي براي من جالبتر بود!
4. سوسیالیزم و مذهب
5.
در این ویدیو ، یک آخوند
امران به معروف و نهی از منکر را که موجب اسیدپاشی شده اند شماتت می کند
6.
نوحه خوانی با استفاده از اشعار شاعر انقلابی
شهید فرخی یزدی . آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی . دست خود زجان شستم برای
آزادی .در محیط توفانزا ماهرانه در جنگ است . ناخدای استبداد با خدای ازادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر