نه صادق است و نه زیبا کلام - دروغ های زشت و مهملی می بافد
صادق افروز
در هفته ای که گذشت صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ، مناظره ای داشت با آخوند رهدار در دانشگاه صنعتی اصفهان .زیبا کلام که یک ضد مارکسیست دو آتشه است طبق معمول مهملاتی را سر هم کرد و از تلویزیون ضرغامی تحویل مردم داد .به دلیل همین ضد کمونیست بودن هیستریک ،جمهوری اسلامی نق نق های این استاد بی مایه را که جنبه قلقلک دارد تحمل می کند و هر از چندی او را کنار یکی از همین فارغ التحصیلان حوزه می گذارد . در آخرین شوی پخش شده از این نوع، زیبا کلام از موضع یک ناسیونالیست افراطی رضا شاه را تحسین می کند . زیبا کلام معتقد است:
تاريخ بهترين تعيين كننده است به شرطي كه تحريف نشود؛ به نظر من رضا شاه خدمات زيادي را به ايران كرد؛ من معتقدم كه ايران مديون دو نفر است؛ يكي شمشير آغامحمدخان و ديگري چكمه رضاخان؛ هر چند در دوران رضا شاه فضاي بسته و ديكتاتوري حاكم بود ولي همين رضا خان توانست يكپارچگي را در ايران حفظ كند و تماميت ارزي را حفظ كند و خدمات عمراني زيادي را براي ما به ارمغان بياورد
شمشیر آغا محمد خان را فعلا رها می کنم و می پردازم به چکمه رضا خان . برای خوانندگانی که هنوز نام هایی مثل آیرون ساید ، اردشیر جی ریپورتر و گارد قزاق را نشنیده اند بد نیست این گوشه های تاریخ را دوباره ورق بزنم .نام اردشیر جی ریپورتر و پسرش شاپور جی ریپورتر پس از انتشار خاطرات فردوست بر سر زبان ها افتاد .اردشیر جی ریپورتر از زرتشتیان مقیم بمبئی بود که در دوران سیادت انگلستان در هند مدارج ترقی را به سرعت پیمود .دستگاه استعماری انگلستان اردشیر را به دلیل آشنایی با فرهنگ و زبان فارسی به ایران فرستاد .در دوران انقلاب مشروطیت اردشیر در ایران بود . او به درستی از نقش روحانیت شیعه و بازار و ساختار جامعه ایران آگاه شد .پس از انقلاب اکتبر 1917، انگلستان سیاست اش را در ایران که تا آن دوره دامن زدن به اختلافات منطقه ای و جلوگیری از تمرکز و قدرتمند شدن دولت مرکزی بود ، تغییر داد .
به منظور سرکوب انقلاب در ایران که در چهار گوشه کشور هر روز گسترده تر می شد و تقویت نیروهای ارتش سفید روسیه و نیروهای امپریالیستی که علیه دولت شورا ها می جنگیدند ، انگلستان نیاز به یک دولت مرکزی قوی در ایران داشت که به ضد انقلاب سفید یاری رساند . به غیر از این ، انگلستان نمی توانست چرخ های اقتصادی اش را در جامعه کهنه فئودالی دوران قاجار به حرکت در بیاورد .سرمایه انحصاری نیاز به تغییر ساختاری در ایران داشت .در کتاب های تاریخی مختلف از نقش ژنرال آیرون ساید ، فرمانده ارتش انگلستان در مبارزه علیه دولت شورا ها به عنوان کسی که رضا خان را کشف کرد نام برده می شود .
ولی درواقع کسی که رضا میر پنج را به عنوان کاندید شایسته این سمت معرفی کرد و چکمه های پادشاهی را به پایش کشید همین اردشیر جی ریپورتر بود که پس از سال ها اقامت در ایران و کمک های ارزنده به امپریالیزم انگلستان ، از سوی ملکه انگلستان به لقب "سر " مفتخر شد . حالا اگر جناب زیبا کلام خود را مدیون چکمه های رضا خان می داند چرا یک کم جلو تر نمی رود و ازجاسوس ارشد سازمان جاسوسی بریتانیای کبیر، اردشیر ریپورتر و سازمان جاسوسی انگلستان و دم و دستگاه سلطنت ستایش به عمل نمی آورد؟ چرا نمی گوید ایران یکپارچگی اش را مرهون هوش و ذکاوت اردشیر ریپورتر و دقت دستگاه جاسوسی انگلستان ، در یافتن شخصی مناسب است ؟ البته این مدح و ثنا گفتن از رضا شاهی که از تمامیت ارزی دفاع کرد و امنیت برقرار کرد تازگی ندارد .در پاسخ به همین استدلالات ، آوتیس سلطان زاده یک مارکسیست انقلابی در حدود 90 سال پیش در مقاله ای تحت عنوان "رضا شاه و بهشت سرمایه دارانه ی او " در پاسخ به کسانی که مثل زیبا کلام ، رضا خان را تا حد قهرمان ملی استقلال و تمامیت ارزی ایران بالا برده بودند ، چنین گفت :
باعث تعجب است که چگونه می توان در حالی که این "قهرمان" دربست در اختیار ارتجاع است مدح و ثنای او را گفت . بطور عمده با کمال جرئت می توان مدعی شد که رضا خان در جریان حیات حرفه ای اش بطور عمده سیاستی را دنبال کرده است که جوابگوی منافع انگلستان بوده است .(1)
پای روحانیت شیعه ، در دو مقطع تاریخی اخیر ایران لغزیده است ، بد جوری هم لغزیده است .یک مقطع همین روی کار آوردن رضا خان است و مقطع دیگر کودتای 28 مرداد .آخوند طرف مناظره با زیبا کلام (چه اسم بی مسمایی) هم این را می دانست و نمی خواست در عمق مسئله برود که کار برایش خراب می شد . وقتی همه می دانند که روحانیت در آن مقطع اصرار می کرده که رضا میر پنج نه به عنوان رئیس جمهور بلکه به عنوان پادشاه جدید ایران بر تخت بنشیند و جمهوریت را اشتراکی و شرک به حساب می آورده اند ، پافشاری برای باز کردن صفحات این بخش از تاریخ ،جز آبرو ریزی بیشتر برای روحانیت ، چیزی به ارمغان خواهد داشت؟ به همین دلیل است که آخوند مناظره کننده ، خفقان می گیرد . در همان سا ل های نخستین حکومت ، رضا شاه با آخوند های مرتجع به تفاهم رسید . آیت الله وقت آخوند شیخ نورالله ناصری رئیس آخوند ها در نامه تشکر آمیزی خطاب به رضا شاه چنین گفته بود :
امیدوارم که تحت توجهات 12 امام و به شکرانه رحمت آن اعلیحضرت همه این نکات متحقق خواهدشد و همه مسلمانان و خاصه روحانیت به دعای شما خواهند پرداخت . در خاتمه آرزومندیم که به برکت فعالیت های آن اعلیحضرت که ناجی ایران و اسلامند همه مسلمانان مرهوم برکت خواهند شد .(2)
چکمه هایی کهامپریالیزم انگلستان به پای رضا شاه کرد می بایست او را د رخدمت به این دستگاه جهنمی به حرکت بیندازد . چگونه یک حاکم مزدور می تواند از تمامیت ارزی یک کشور دفاع کند وقتی امپریالیزم انگلیس در خانه جا خوش کرده است ؟آیا افتخار کردن به تمامیت ارزی حتی از موضع ناسیونالیستی اش در این حالت ، مسخره نیست؟رضا شاه در پی بر آورده کردن استراتژی جدید انگلستان در ایران و رویارویی با دولت شورا ها به جنگ انقلابیون ایران رفت .توسط همین رضا شاهی که زیبا کلام خود را مدیون چکمه هایش می داند ، جنبش های انقلابی در گیلان ، خراسان و آذربایجان به خاک و خون کشیده شدند و کوشندگان کارگری سر از زندان ها و شکنجه گاه ها در آوردند .
باعث تعجب است که چگونه می توان در حالی که این "قهرمان" دربست در اختیار ارتجاع است مدح و ثنای او را گفت . بطور عمده با کمال جرئت می توان مدعی شد که رضا خان در جریان حیات حرفه ای اش بطور عمده سیاستی را دنبال کرده است که جوابگوی منافع انگلستان بوده است .(1)
پای روحانیت شیعه ، در دو مقطع تاریخی اخیر ایران لغزیده است ، بد جوری هم لغزیده است .یک مقطع همین روی کار آوردن رضا خان است و مقطع دیگر کودتای 28 مرداد .آخوند طرف مناظره با زیبا کلام (چه اسم بی مسمایی) هم این را می دانست و نمی خواست در عمق مسئله برود که کار برایش خراب می شد . وقتی همه می دانند که روحانیت در آن مقطع اصرار می کرده که رضا میر پنج نه به عنوان رئیس جمهور بلکه به عنوان پادشاه جدید ایران بر تخت بنشیند و جمهوریت را اشتراکی و شرک به حساب می آورده اند ، پافشاری برای باز کردن صفحات این بخش از تاریخ ،جز آبرو ریزی بیشتر برای روحانیت ، چیزی به ارمغان خواهد داشت؟ به همین دلیل است که آخوند مناظره کننده ، خفقان می گیرد . در همان سا ل های نخستین حکومت ، رضا شاه با آخوند های مرتجع به تفاهم رسید . آیت الله وقت آخوند شیخ نورالله ناصری رئیس آخوند ها در نامه تشکر آمیزی خطاب به رضا شاه چنین گفته بود :
امیدوارم که تحت توجهات 12 امام و به شکرانه رحمت آن اعلیحضرت همه این نکات متحقق خواهدشد و همه مسلمانان و خاصه روحانیت به دعای شما خواهند پرداخت . در خاتمه آرزومندیم که به برکت فعالیت های آن اعلیحضرت که ناجی ایران و اسلامند همه مسلمانان مرهوم برکت خواهند شد .(2)
چکمه هایی کهامپریالیزم انگلستان به پای رضا شاه کرد می بایست او را د رخدمت به این دستگاه جهنمی به حرکت بیندازد . چگونه یک حاکم مزدور می تواند از تمامیت ارزی یک کشور دفاع کند وقتی امپریالیزم انگلیس در خانه جا خوش کرده است ؟آیا افتخار کردن به تمامیت ارزی حتی از موضع ناسیونالیستی اش در این حالت ، مسخره نیست؟رضا شاه در پی بر آورده کردن استراتژی جدید انگلستان در ایران و رویارویی با دولت شورا ها به جنگ انقلابیون ایران رفت .توسط همین رضا شاهی که زیبا کلام خود را مدیون چکمه هایش می داند ، جنبش های انقلابی در گیلان ، خراسان و آذربایجان به خاک و خون کشیده شدند و کوشندگان کارگری سر از زندان ها و شکنجه گاه ها در آوردند .
در مورد مقطع 28 مرداد نیز آخوند ها سکوت می کنند .نقش فعال رهبری روحانیت شیعه در دفاع از رژیم کودتا بر کسی پوشیده نیست .عکس های قد و نیم قد کاشانی و فلسفی را در کنار شعبان بی مخ و دیگر لات ها و لمپن هایی که پس از سرنگونی مصدق عکس یادگاری گرفتند براحتی می توان در آرشیو های انترنتی پیدا کرد . در چنین میدانی است که زیبا کلام می تازد و دروغ و مهمل سر هم می کند و در نتیجه گیری به نمایندگی از طرف همه مردم ایران خود را مدیون چکمه های رضا شاهی می داند که تمامیت ارزی ایران را حفظ کرده است .
زیبا کلام مثل احسان نراقی و عباسی از رشد نسل جدید مارکسیست های ایران ، به خشم امده است .او که پس از انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی و اخراج و زندانی شدن هزاران دانشجو ی انقلابی مارکسیست و استادان مترقی و به دنبال آن کشتار دهه 60، دانشگاه را زمین مستعدی را برای کشت افکار ناسیونالیستی و ضد مارکسیستی خود می پنداشت با رویش نسل جدیدی از دانشجویان مارکسیست در دانشگاه ها که اندیشه های ناسیونالیستی و غیر علمی اش را به چیزی نمی گیرند ، در جستجوی توجیهی است و نمی تواند عصبیتش را پنهان کند و می گوید :
يكي از مهمترين دلايل نفوذ ماركسيسم را ( منظورش این چند سال اخیر است – ص . ا ) عقب ماندگي علوم سياسي در ايران دانست و گفت: به همين دليل است كه ماركسيسم مرتب در ايران به باز توليد ميرسد، البته به خاطر برخي ملاحظات سياسي هم هست
اینجا ، زیبا کلام حرف دل رژیم حاکم را می زند که در صدد تغییر کامل رشته های علوم انسانی و اجتماعی در دانشگاه های ایران است .او هم از رشد دانشجویان مارکسیست در دانشگاه های ایران شگفت زده شده است .علیرغم سرکوب فیزیکی در یک دهه کامل علیرغم بمباران تبلیغاتی از رادیو و تلویزیون ها و روزنامه ها طی سی سال گذشته ، علیرغم ممنوعیت انتشار کتاب و روزنامه های گروه های مارکسیست و تجمع آنها، برای او این پرسش باقی می ماند که چرا علیرغم این همه محدودیت ها ،مارکسیسم باز راه خودش را در دانشگاه ها پیدا کرده است .از همین زاویه است که او به انتقاد می نشیند.
البته منظور زیبا کلام از عقب ماندگی علوم سیاسی ، عدم توانایی در خارج شدن از نفوذ مارکسیسم است. زیبا کلام در حالی از عقب ماندگی علوم سیاسی صحبت می کند که موضع او در مقایسه با موضعی که یک متفکر مارکسیست انقلابی ، یعنی سلطان زاده در حدود 90 سال قبل در رابطه با عروج رضا شاه به قدرت گرفته ،به مراتب عقب مانده تر است .
با گسترده شدن استفاده از اینترنت و دستیابی به انبوه اطلاعات تاریخی ، فلسفی و سیاسی از این طریق ، نه تنها دانشجویان دانشگاه ها ، بلکه شمار عظیم مردم زحمتکشی که از فرمانروائی حکومت سرمایه و استبداد مذهبی رنج می برند امکان خود آموزی مستقل از دستگاه های تبلیغاتی رژیم را پیدا کرده اند.این مردم که شاهد هر روزه ی تبعیض طبقاتی و زور گویی مذهبی هستند بهترین شیوه تحلیل از واقعیتی را که در آن بسر می برند ، در تحلیل های مارکسیستی می یابند .تحلیلی که پشت ادعا های مذهبی و فلسفی و سیاسی اقلیت حاکم ، منافع اقتصادی عظیمی را نشان می دهد که طبقه حاکم برای حفظ آنها از هیچگونه جنایت و سبعیتی فرو گذار نمی کند .لجن پراکنی آدم هایی مثل زیبا کلام ، نراقی ،گنجی، عباسی و دیگر شرکا از درخشش ماتریالیزم تاریخی که بهترین شیوه تحلیل را در اختیار مردم ایران می گذارد چیزی کم نمی کند . فعالین سیاسی انقلابی با استفاده از این ابزار تئوریک ، تحلیل سیاسی را از چنگ یک مشت نخبه دانشگاهی و مجلس نشین و حوزه نشین و حکومتی خارج ساخته، فلسفه بافی های پیچ در پیچ و سردرگم ساخته و پرداخته اقلیت حاکم را رسوا کرده و از نظر ذهنی طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان جامعه را در مبارزه ی تئوریک علیه طبقات حاکم مجهزکرده و آنان را برای اداره ی امور جامعه در نظمی نوین مهیا می سازند .
(1) آثار آوتیس سلطان زاده – رضا شاه و بهشت سرمایه دارانه ی او
(2) همان جا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر