۱۳۹۳ تیر ۲۷, جمعه

شبح تروتسکیزم نویسنده : مازیار رازی



در هفته های اخیر نا به هنگام، تمامی گرایش های خرده بورژوا سانتریستی؛ استالنیستی و مائوئیستی دست در دست یک دیگرجای پای مواضع “ضد تروتسکیستی”حزب توده را پر کردندآخرین این «افشاگری»ها معرفی باز انتشار مقالات لنین علیه تروتسکی است که توسط محمد پور هرمزان (از اعضای حزب تودهدر سایت «مجله هفته» تحت عنوان «لنیندر مقابله با تروتسکیسم» انتشار یافته است (۱)


 این نویسندگان به ظاهر در دفاع و دلسوزی نسبت به لنین (در واقع به منظور تخریب تروتسکی و بلشویسم)، از یک پلیمیک عادی و طبیعی بین دو تن از رهبران انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه؛ لنین و تروتسکی، پیراهن عثمان ساخته و ضدیت خود را با مارکسیزم انقلابی و اعتقادات تروتسکی به معرض نمایش می گذارندبدین وسیله ظاهراً قصد دارند نشان دهند که نظریات تروتسکستی از پیش علیه مواضع لنین بوده است و گویا هم اکنون هم باید چنین باشدعلت اصلی از زیر خاک بیرون کشاندن خزعبلات حزب توده اینست که آنها از رشد اعتقادات مارکسیزم انقلابی هراسناک شده اند و با ابزار پوسیده حزب توده ای یعنی جعل تاریخ، می خواهند وارد به زغم خود “افشاگری” شده و از این طریق جلوی گسترش عقاید مارکسیزم انقلابی در ایران را مسدود کنندغافل از اینکه امروزه نسل جوان ایران با کثافات استالینی که تحت عنوان”مارکسیسملنینیسم” سال ها به خورد نسل پیش داده شده بود مرزبندی دارداعتقادات تروتسکیزم به مثابه نظریات مارکسیزم انقلابی در مقابل گرایشات استالینیستی، مائوئیستی و سانتریستی در حال رشد است؛ و تاثیرات خود را بر نسل جوان نقداً به جا گذاشته است.
دوم،  شایان ذکر است که لحن پلمیک لنین و تروتسکی در جنبش زنده انقلابی کارگری علیه یک دیگر، یک امر طبیعی است و نمایانگر دشمنی دائمی آنها علیه یکدیگر بهیجوجه نمی باشدآنچه باید درک گردد اینست که رهبران هر جنبش واقعی کمونیستی می توانند با شدیدترین لحن با یک دیگر در یک مقطع پلمیک داشته باشند و پس از دوره ای حتی در درون یک تشکیلات علیه دشمن واحد قرار گیرند.در مورد لنین و تروتسکی چنین به وقوع پیوستتنها استالینیست ها که به تشکیلات بورکراتیک منحط باور داشته، اختلاف سیاسی را با دشمنی شخصی تا حد نا بودی فیزیکی و کشتار یکدیگر منطبق می دانند.
اختلافات بين لنين و تروتسکی در سال های قبل از انقلاب اکتبر اساساً بر سر دو مساله بوديکی نقش حزب و ديگری ماهيت انقلاب آينده روسيهدر مورد حزب، اختلافات بين لنين و تروتسکی از فهم نادرست تروتسکی از پروسه انکشاف آگاهی طبقاتی پرولتاريا نشأت می گرفتتا حدودی شبيه به روزالوگزامبورگ، تروتسکی در اوايل قرن بيستم در اين مورد بينشی عينی گرا داشتاو می گفت: «مارکسيزم به ما می آموزد که منافع پرولتاريا را شرايط عينی زندگی وی تعيين می کنداين منافع چنان نيرومند و چنان اجتناب ناپذيرند که بالاخره پرولتاريا را مجبور خواهند ساخت که آنها را در دايره ی آگاهی خود بياورد، يعنی تحقق منافع عينی خود را مورد توجه ذهنی خود قرار دهد» (۲)
بر مبنای اين چنين جبری گرائی خوش بينانه وی لنين را متهم می کرد که می خواهد حزب را “جانشين” خود طبقه سازددقيقاً به علت همين بينش از اجتناب ناپذيری رسيدن پرولتاريا به آگاهی طبقاتی انقلابی بود که وی تا سال ۱۹۱۷ به اهميت مبارزه خستگی ناپذير لنين عليه منشويک ها پی نبرد، و اگر چه خود از نظر سياسی کاملاً مخالف منشويک ها بود، همواره اميد داشت که تجربه مبارزات طبقاتی حتی منشويک ها را نيز به مواضع سياسی صحيح خواهد کشاندبر اين اساس بود که چندين بار از طرق مختلف سعی در ايجاد “وحدت” بين جناح های مختلف سوسيال دمکراسی روسيه داشت.تقريباً تمامی جدل های لنين پیش از ۱۹۱۷ عليه تروتسکی (از جمله مقاله «نقض وحدت در پرده ی فريادهای وحدت‌طلبی») دقيقاً بر سر همين مسأله استتروتسکی بعداً به اين اشتباه خود پی برد و در آثار بعدی خود نيز مکرراً به آن اشاره کرده است.
خود تجربه انقلاب روسيه، پس از فوريه ۱۹۱۷، به او آموخت که جای هيچگونه سازش با منشويک ها نيستلنين خود در اين باره در جلسه اول (۱۴ نوامبر ۱۹۱۷کميته پتروگراد حزب بلشويک، در بحث خود عليه جناحی از حزب که تشکيل حکومت ائتلافی با منشويک ها و سوسيال رولوسيونرها را پيشنهاد می کردند چنين گفت:“و در مورد سازش [با منشويک ها و سوسيال رولوسيونرها]، من حتی نمی توانم صحبت در اين باره را جدی تلقی کنممدت ها پيش تروتسکی گفت که وحدت محال است.تروتسکی اين را فهميد و از آن زمان به بعد بلشويک بهتری وجود نداشته است.” (اسناد اين جلسه، همانند بسياری ديگر از اسناد، دچار سانسور استالينيستی شدکليشه اصل روسی آن، همراه با ترجمه انگليسی آن در کتاب مکتب تحريف استالين، نوشته ی لئون تروتسکی، پاس فايندرپرس، ۱۹۷۲، صفحات ۱۰۱ الی ۱۲۳ آمده است.)
در مورد اختلاف لنين و تروتسکی بر سر تکاليف انقلاب آتی روسيه، نقش طبقات مختلف در آن و ماهيت دولتی که قادر به تحقق اين تکاليف باشد نوشته های مفصل تری موجود است (۳). فقط می توان اشاره کرد که پس از تغيير جهت گيری حزب بلشويک در بهار ۱۹۱۷، يعنی با بازگشت لنين به روسيه و مبارزه وی عليه “بلشويک های قديمی” که در اين دوره دم از وحدت با منشويک ها و حتی پشتيبانی از حکومت موقت کرنسکی می زدند، با طرح “تزهای آوريل” (وظايف پرولتاريا در انقلاب ما، ترجمه فارسی در جلد دوم قسمت اول منتخب آثار لنينو قبول آن از طرف حزب پس از مبارزه ای سخت و جامع، ديگر هيچگونه اختلاف اساسی سياسی بين تروتسکی و بلشويک ها بر سر اين مسائل وجود نداشت و بهمين دليل نيز تروتسکی و گرایش مژرايونتسی به حزب بلشويک پيوستلنين در اکتبر ۱۹۱۷ در کنفرانس پتروگراد بلشويک ها در مورد انتخاب کانديدای مجلس مؤسسان گفت: “هيچ کس عليه کانديدائی نظير تروتسکی بحثی ندارداولاً، برای اينکه درست پس از بازگشت [به روسيهموضع يک انترناسيوناليست را اتخاذ کرد؛ ثانياً به اين دليل که در ميان مژرايونتسی ها برای ادغام آنها [با بلشويکها]فعاليت کرد، و ثالثاً به اين علت که در روزهای دشوار ژوئيه کفايت خود را بمنزله ی پشتيبان فداکار حزب پرولتاريای انقلابی به ثبوت رساند. (۴)
ضد تروتسکیست ها يک ایراد دیگری طرح می کنند؛ و آن نقل قول گورگی از لنين در باره ی تروتسکی استبر مبنای اين يک نقل قول است که می خواهند خواننده باور دارد که لنين “حتی در دورانی که تروتسکی به بلشويک ها پيوست و عضو حزب کمونيست بود” هم به “نقش واقعی” وی آگاه بودبنا به اين نقل قول لنين در باره تروتسکی به گورکی گفته است که “تروتسکی با ماست، ولی از ما نيست.”
اما اين ایراد نیز نادرست استکسانيکه با نوشته های گورکی و بطور کلی با اوضاع چاپ و “تصحيح” کتب در دوران استالينيستی حتی کمی هم آشنائی داشته باشند می دانند که در اين دوره هر چاپ جديد کتابی، از آثار لنين گرفته تا نوشته های ادبی، بنا به اقتضای مبارزات جناح غالب بورکراسی عليه ديگران، از سانسور و جعل جديدی می گذشت و جانور تازه ای از آب در می آمداين “نقل قول” گورکی هم از چنين سرنوشت پرفراز و نشيبی گذشته است.
گورکی يک ماه پس از مرگ لنين در نشريه Russkii Sovremennik، شماره ۱، ۱۹۲۴، صفحات ۴۴۲۲۹، قطعه ای تحت عنوان ولاديمير لنين منتشر ساختاين همان نوشته ايست که بعدها تحت عنوان “خاطراتی از لنين”، “اسناد مربوط به يک دوستی”، و يا “لنين” به زبان های مختلف در سال های مختلف چندين بار تجديد چاپ شددر نوشته اوليه (۱۹۲۴چنين است: “اغلب از او می شيندم که رفقا را تحسين می کردحتی در باره ی آنان که، بنا به شايعات، گويا از حسن توجه شخصی وی برخوردار نبودند، لنين قادر بود با تحسينی مناسب از جديت شان صحبت کنداز قضاوت مثبت لنين در باره ی يکی از اين رفقا تعجب کردم و اشاره کردم که برای بسياری اين قدردانی غيرمنتظره است. «بله، بله، ميدانم!هستند کسانی که در باره ی روابط من با او دروغ می گوينددروغ های بسياری گفته می شود و به نظر می رسد که بخصوص در باره ی من و تروتسکی زياد دروغ می گويند.» مشتش را محکم بر ميز کوفت و گفت: «و دلم می خواهد که اينان رفيق ديگری به من نشان دهند که قادر باشد در عرض فقط يکسال يک ارتش تقريباً نمونه سازمان دهد، بله، و در عين حال احترام متخصصين نظامی را هم برانگيزدولی ما چنين شخصی داريمما همه چيز داريمو معجزات رخ خواهند داد!»”
از نظر مدارک تاريخی اکنون ديگر مسجل است و حتی چندين دهه جعل و تحريف تاريخ توسط بورکراسی استالينيستی هم نتوانسته اين حقيقت را از صفحه تاريخ پاک کند که نزديکترين همکار لنين در طی سال های ۱۹۱۷ تا زمان مرگش تروتسکی بودخود خواندن کتاب جان ريد نقش تروتسکی را در رهبری قيام اکتبر روشن می سازداز آن به بعد نيز نقش وی در ساختن ارتش سرخ و هدايت جنگ داخلی و در رهبری بين الملل سوم نياز به تفسيل ندارددر نخستين چهار کنگره جهانی بين الملل سوم تروتسکی جز هيأت نمايندگی حزب بلشويک بود و مسئول تهيه گزارش بحث های مختلفدر کنگره اول هيأت نمايندگی حزب بلشويک مرکب بود از لنين، تروتسکی، زينويف، بوخارين، و چيچرينتروتسکی مسئول تهيه گزارش مربوط به مانيفست بين الملل کمونيست خطاب به کارگران جهان بوددر کنگره دوم هيأت نمايندگی حزب بلشويک مرکب بود از لنين، تروتسکی، زينويف، رادک، بوخارين، دزرژينسکی، ريگف، ريازانف، تامسکی، کروپسکايا، پکرفسکی، و ديگرانتروتسکی مسئول گزارش مانيفست بوددر کنگره سوملنين، تروتسکی، زينويف، کامنف، رادک، بوخارين، ريگف و ۶۵ نفر ديگرتروتسکی مسئول گزارش بحران اقتصادی جهانی و تکاليف نوين بين الملل کمونيستبوددر کنگره چهارملنين، تروتسکی، زينويف و ديگرانتروتسکی مسئول گزارش سياست اقتصادی جديد شوروی و چشم انداز انقلاب جهانی بود.
در طی دوران بيماری اش لنين مکرراً از تروتسکی خواست که مسئوليت بحث هائی را در کميته مرکزی حزب در غياب وی به عهده بگيردمتن بسياری از نامه های لنين به تروتسکی مبنی بر اين نوع پيشنهادات در کتاب مکتب تحريف استالين(صفحات ۵۶ الی ۷۷ متن انگليسیآمده استولی شايد مهمترين آنها مربوط به مبارزه لنين بر سر مسأله گرجستان باشددر ۵ مارس ۱۹۲۳ لنين آخرين دو نامه خود را ديکته کرديکی به استالين بود که در آن لنين از وی خواسته بود که به علت اهانتی که به گروپسگايا کرده بود از وی عذرخواهی کندو ديگری خطاب به تروتسکی در مورد مسأله گرجستانمتن هر دو نامه در کتاب مدودف آمده است. (صفحات ۲۲ و۲۳). ترجمه نامه دوم چنين است:
رفيق محترم تروتسکی
مايلم از شما بخواهم که دفاع از مسأله گرجستان را در کميته مرکزی به عهده بگيريددزرژينسکی و استالين فعلاً اين مسأله را “تعقيب” می کنند و من نمی توانم به بيطرفی آنها اطمينان کنماتفاقاً درست برعکسچنانچه موافقت کنيد که دفاع از اين مسأله را بعهده بگيريد، خيال من راحت خواهد شداگر بهر دليلی نمی خواهيد اين کار را تقبل کنيدکل مطالب را به من بازگردانيداين بازگرداندن را علامت امتناع شما خواهم دانست.
با بهترين درودهای رفيقانه، لنين”
(۲تروتسکی، تکاليف سياسی ما، نقل در تئوری لنينيستی سازمان، ارنست مندل، ص۷
(۳رجوع شود به سه بينش از انقلاب روسيه، لئون تروتسکی، انتشارات طليعه، ۱۳۵۳ و نتايج و چشم اندازها، لئون تروتسکی، نشر کارگری سوسیالیستی
(۴نقل از کتاب روی مدودف، ترجمه ی انگليسی، ص ۳۶

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر