۱۳۹۱ شهریور ۲۰, دوشنبه

بسته شدن سفارت رژیم در کانادا


بسته شدن سفارت جمهوری اسلامی در کانادا و عکس العمل های عجیب
تورج حسامی

بالاخره در ادامه درگیری های سیاسی جمهوری اسلامی با دولت کانادا ، دولت کانادا امر به بسته شدن سفارت داد و متعاقبا سفارت کانادا در ایران تعطیل شد .سفارت خانه های جمهوری اسلامی درخارج از کشور علاوه بر کارهای معمول هر سفارت خانه دیگر که عبارت است از رتق و فتق امور روزانه شهروندان مقیم آن کشور ، امور اقتصادی و سیاسی ،و به غیر از پول شویی سران رژیم  مسئله مهم دیگری را در برنامه خود دارند و آن چیزی نیست جز فعالیت های امنیتی و جاسوسی درباره اقدامات اپوزیسیون رژیم .سفارت خانه های رژیم در طول 33 سال گذشته مرکز بسیار مهمی درمورد رخنه در گروه های سیاسی به منظور خبر چینی و ایجاد تفرقه و ترور فعالین سرشناس بوده است .قربانیان این ترور ها یک لیست بسیار طولانی را تشکیل می دهند .از واقعه میکونوس و قتل قاسملو و بختیار و چیتگر و فرخ زاد و غلام کشاورز بگیرید و ادامه دهید .این مراکز تصمیم گیری برای خرابکاری در گروه های اپوزیسیون و طرح ترور به هر دلیلی که بسته شوند به نفع اپوزیسیون ایرانی است .

اگر این اپوزیسیون ایرانی واقعا اپوزیسیون است  و ادا در نمی آورد ، باید از این واقعه شادمان شود .ولی حالا ما با پدیده عجیب و غریبی روبرو هستیم .گروهی که خیلی هم خودشان را رادیکال نشان می دهند و ادعای مارکسیست بودن دارند و از مبارزه طبقاتی یک سر سوزن پایین نمی آیند ، برای بسته شدن این لانه جاسوسی اشک می ریزند .یکی از این گروه های کوچک که نام مبارزه طبقاتی را برخود گذاشته و از جانب همه مارکسیست های ایرانی هم اعلامیه صادر می کند در یک اعلامیه مشترک با همفکران کانادایی خودش بسته شدن سفارت را محکوم کرده ، خواهان باز شدن آن می باشد برای خواندن  اعلامیه مشترک این دو گروه به این لینک نگاه کنید :
در این اعلامیه بسته شدن سفارت توسط مقامات کانادایی محکوم شده و گفته می شود باید سفارت دوباره باز شود و مردم خودشان اگر توانستند در سفارت را ببندند وگرنه با بسته شدن سفرت مخالفند  .به این جملات نگاه کنید :
شکی نیست که دیکتاتوری حاکم بر ایران دوستِ تودههای ایران یا هیچ جای دیگری نیست. ما برای سرنگونی انقلابی این حکومت مبارزه میکنیم. جنبش همبستگی در خارج از ایران به عنوان بخشی از این مبارزه گاه به سفارتخانههای این رژیم ارتجاعی حمله کرده. ما از اینعمل نیز دفاع میکنیم. اما مهم این است که چه کسی این کار را میکند و چه عواقبی خواهد داشت. اگر سفارتخانههای رژیم ایران درنتیجهی اعمال جنبش همبستگی با تودههای ایران تعطیل میشد این به مشروعیتزدایی بیشتر از رژیم و قدرت بخشیدن به جنبش انقلابی کمکمیکرد.
اما وقتی دولتی امپریالیستی مثل دولت هارپر دست به چنین اعمالی میزند، مردم به درستی این را تهاجمی علیه ایران و قدم دیگری در راهتحریمها و جنگطلبی میبینند. این به جای قدرت بخشیدن به جنبش به خود رژیم قدرت میبخشد که اکنون قیافهی «قربانی» به خود میگیرد.این عمل در ضمن به دهها هزار مردم عادی ایرانی که در کانادا زندگی میکنند، و اکثرا مخالف رژیم هستند، ضربه میزند.
از این رو، ما این عمل را محکوم میکنیم و دولت راستگرای کانادا را بخاطر رفتار خصمانهاش نسبت به ایران تقبیح میکنیم. این وظیفهی زحمتکشان کانادا، آمریکا، اسرائيل و سایر کشورها است تا علیه دولتهای خود بخاطر سیاست جنگطلبانهاش بجنگند و تهدید جنگ علیهایران را متوقف کنند. این در ضمن وظیفهی زحمتکشان ایران است تا به مبارزهی خود برای سرنگونی رژیم «خودشان» ادامه دهند.
اعلامیه مشترک بسته شدن سفارت را محکوم می کند و خواهان گشایش سفارت برای راه اندازی ایرانیان کاناداست .البته اعلامیه آنطور که خود ادعا می کند خواهان بسته شدن سفارت نیست  و حمله های گاه و بیگاهی را که به سفارت توصیه می کند نمایشی است ، زیرا نگران رتق و فتق امور ده ها هزار ایرانی است که در کانادا زندگی می کنند . اعلامیه برآن است که :
این عمل در ضمن به دهها هزار مردم عادی ایرانی که در کانادا زندگی میکنند، و اکثرا مخالف رژیم هستند، ضربه میزند.
پس اگر نگران زندگی ده ها هزار ایرانی مقیم کانادا هستید که یک جوری به این سفارت نیاز دارند و به ّن وابسته هستند ، شما خواهان ادامه کار آن هستید و دلیل سیاسی را که می آورید برای خالی نبودن عریضه است . همه آن جملات انقلابی حمله به سفارت ، معرکه گیری است .
دلیل سیاسی تان هم از پای بست ویران است .دو رژیم ارتجاعی باهم اختلاف دارند .این اختلاف به ضربه خوردن این یا آن منجر می شود .آیا یک نیروی سیاسی انقلابی و مترقی باید بنشیند و بگوید چون من این ضربه را نزده ام آنرا محکوم می کنم؟ و بیشتر بتازد موقعیت های تاریخی چندی خلاف نظر این دو گروه را نشان می دهد .در سال 1320 بدنبال اختلاف امپریالیست ها و دولت رضاشاه ، رضا شاه بیچاره که اختیار زیادی از خود نداشت مجبور به ترک ایران شد ، آیا گروه های چپ آن زمان مثل مبارزه طبقاتی و فایت بک باید اعلامیه می دادند و به پایین کشیده شدن رضا شاه را محکوم می کردند ؟زیرا خودشان در پایین کشیدن رضا شاه نقشی نداشتند ؟ یا نه در خلا ایجاد شده باید حرکت می کردند و کارگران و زحمتکشان و جنبش کمونیستی را سازمان می دادند ؟شانس آوردیم که در آن دوره از این به اصطلاح چپ ها نداشتیم و گرنه از این اعلامیه ها می دیدیم که خواستار بازگشت اعلیحضرت به تاج و تخت پادشاهی بودند .
اگر گروه های منحصرا ضد امپریالیست مثل توفان و امثالشان چنین اعلامیه ای می دادند من زیاد تعجب نمی کردم .این گروه ها در در لیبی از دیکتاتور قذافی دفاع کردند .در جریان انتخابات مصر ازنماینده اخوان المسلمین علیه نظامیان دفاع کردند  در مبارزه مردم سوریه علیه اسد ، در کنار دیکتاتور سوریه قرار گرفتند .در جریان برگزاری کنفرانس به اصطلاح غیر متعهد ها در تهران از فلسفه عدم تعهد و قطعنامه هایی که در ایران صادر شد دفاع کردند و خلاصه هیچ جا مبارزه طبقاتی را ندیدند و با حرکت از هسته ضد امپریالیزم در کنار فاشیستی ترین و ارتجاعی ترین جریایات و دولت ها قرار گرفتند . این گروه ها در سطح بین المللی سه نیرو بیشتر نمی بینند .رژیم های سرمایه داری ، طبقه کارگر کشورهای سرمایه داری و جهان سوم .این ها در اتحاد با جهان سوم و طبقه کارگر کشور های سرمایه داری علیه امپریالیزم مبارزه می کنند و به ماهیت فاشیستی رژیم های مستقر در جهان سوم کاری ندارند .این ها مبارزه طبقاتی درون جهان به اصطلاح سوم را نمی بینند .موضع "مبارزه طبقاتی" در جریان بسته شدن سفارت از این جهت بسیار سوال برانگیز است که این جریان مواضع متفاوتی در برابر موارد بر شمرده نسبت به چپ ضد امپریالیست  داشت. "مبارزه طبقاتی" از سوسیالیست های انقلابی مصر برای دفاع از محمد مرسی انتقاد کرد و در جریان سوریه حتی از آن طرف پشت بام پایین افتاد و بدون هیچ قید و شرطی از به اصطلاح انقلابیون سوریه ای علیه اسد دفاع کرد .به همین دلیل موضع این جریان در رابطه با بسته شدن سفارت جمهوری اسلامی در کانادا عجیب ،سوال برانگیز  و غیر منتظره است .
10 سپتامبر 2012

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر