۱۳۹۲ مرداد ۱۹, شنبه

The legacy of 1917 Alan Maass

The legacy of 1917

Alan Maass concludes Socialist Worker's series on the 1917 Russian Revolution by explaining what the revolution achieved, how it was ultimately defeated--and the continuing importance of its legacy.
The Russian Revolution of 1917
THE INSURRECTION launched on the night of October 24 by the Petrograd Soviet's Military Revolutionary Committee swept away the last vestiges of the Provisional Government's power.
When the All-Russian Congress of Soviets, with representatives from

۱۳۹۲ مرداد ۱۴, دوشنبه

The final act of revolution Michele Bollinger

The final act of the revolution

Michele Bollinger tells the story of the Russian Revolution's insurrection in October.
The Russian Revolution of 1917
THE DEFEAT of the coup attempt led by the right-wing General Kornilov at the end of August set the stage for the final act of the Russian Revolution.
The Provisional Government, led by Alexander Kerensky, was further compromised in the eyes of Russian workers. Kerensky had continued to prosecute the war and was complicit in putting Kornilov in a position of power in the first place.

۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه

در سفرۀ خانوارهای توده مردم و سبد کالاهای ضروری چه بر جا مانده است؟ شیده رخ فروز

روند سیر صعودی قیمت کالاهای ضروری در سفرۀ خانوارها همچنان اوج می گیرد، و هرگونه وعدۀ مسئولان دولتی مبنی بر کنترل قیمت و بازار، جلوگیری از افزایش مجدد قیمت ها و امید به بهبود اوضاع اقتصادی، به شعاری رنگ و رو باخته تبدیل شده است. تهیۀ یک وعدۀ غذا برای اکثریت زحمتکش و بی چیز جامعه دیگر تبدیل به معضل گردیده و ابعاد سفرۀ این خانوارها روز به روز کوچکتر و مواد ضروری از آن محو می شود. افزایش

۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

The Socialism of the 21st Century , Heinz Dieterich


print

The Socialism of the 21st Century

Heinz Dieterich


Transcription of a video by O. Ressler, recorded in Heinz Dieterich’s birthplace Rotenburg / Wümme, Germany, 26 min., 2007
 
My name is Heinz Dieterich and I am originally a German citizen. I went to Mexico about 30 years ago; after I studied economics and sociology at Frankfurt with Adorno, Horkheimer and Habermas. The idea to do something about a new civilization arose very early. In fact, once the real socialist states crashed, then we tried to find a new theory and the basic problem was that in economics there were no audacious thinkers who would be willing to go beyond the market economy. And then, Arno Peters showed up, a real extraordinary genius at Bremen University. He had been working on various theories and when we got together, we joined our efforts. Then, the new theory and the so-called Bremen school took off.

۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

واقعیاتی درباره ویتنام

واقعیاتی درباره ویتنام
بخش اول  

هو چی مین در تماس با کمونیست های چینی  در اوائل دهه 1920 به کمونیسم گرایید .حزب کمونیست چین در اوائل دهه 1920 تاسیس شده بود .ویتنام از قرن 19 زیر سلطه استعمارگران فرانسوی بود .در سال 1940 با بالا گرفتن جنگ جهانی دوم ، امپیریالیست های ژاپنی ، فرانسوی ها را از ویتنام بیرون کردند و خود جای آنها را گرفتند .در این دوره هو چی مین و حزب کمونیست ویتنام ، انقلابیون ویتنامی را در جنگ علیه ژاپنی ها رهبری می کردند .با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم در سال 1945 ، قرانسوی ها مجددا به ویتنام بازگشتند .منابع طبیعی و معدنی ویتنام ، امپریالیست های فرانسوی را به این خوان یغما می کشاند .اما ویتنامی ها با مبارزه مصمم و حساب شده در آخرین نبرد خود با آنها در دین بین فو ، فرانسوی ها را به تسلیم واداشتند .یک مامور سیا که در آن آخرین روزها در ویتنام حضور داشت ، توصیه کرد آمریکا به هیچ وجه نباید به خاک ویتنام پا بگذارد وگرنه سرنوشتی مشابه فرانسه خواهد داشت .ولی گوش شنوایی نبود .آیزنهاور با تئوری دومینو ، بر آن بود که اگر ویتنام بدست کمونیست ها بیفتد ، دیگر کشور های منطقه مثل کامبوج ، لائوس و تایلند نیز بدست کمونیست ها خواهد افتاد . در پیمان ژنو که با شرکت کشورهای شوروی ، چین ، امریکا ، فرانسه و انگلستان برگزار شد ، در مدار 17 درجه ویتنام به دو قسمت جنوبی و شمالی تقسیم شد .هانوی بعنوان پایتخت شمال و سایگون بعنوان پایتخت جنوب قرار داده شد .اما جنگ همچنان ادامه پیدا کرد .انقلابیون کمونیست در جنوب که بعنوان جبهه آزای بخش ملی نامیده می شدند و امریکایی ها آنها را ویت کنگ ( جنگ سالار ) می نامیدند جنگ با جنوب را ادامه دادند .رئیس جمهور های امریکا از ترومن تا نیکسون هرکدام به نحوی در این جنگ که به کشته شدن 2 میلیون ویتنامی و 60 هزار آمریکایی منجر شد  درگیر بودند .کندی سعی کرد تا آرام آرام از ویتنام خارج شود .ولی ترور او مجالی به این سیاست نداد. آیا ترور او ربطی با سیاست خروج از ویتنام داشت ؟ کسی پاسخ به این سوال را نمی داند .ولی به هر  حال همزمانی عجیبی بود .برخی همزمانی ها آدم را به فکر می اندازد . معاون او ، جانسون به جنگ ویتام ابعاد وحشتناکی داد . و سرانجام در زما ن نیکسون در سال 1975 ، سربازان آمریکایی خاک ویتنام را ترک کردند . 

۱۳۹۲ مرداد ۲, چهارشنبه

بیانیه حزب اتحادیه دمکراتیک کردستان سوریه

بیانیه حزب اتحادیه دمکراتیک در مورد حمله سلفی ها در کردستان سوریه و پشتیبانی نظامی اتحادیه اروپا از اپوزیسیون سوریه


21 July 2013
در روزهای اخیر ، وقایعی صحنه سیاسی سوریه را روشن تر کرده است . بخصوص حمله سبعانه ای که توسط جبهه اانصره و بلاد اسلامی شام  و عراق وابسته به القاعده در تل ابید و کردستان صورت گرفت. این ها حملات از پیش طراحی شده برای وادار ساختن مردم کرد به ترک محل اقامت خود و پذیرش راه و روش سلفی ها و جهادی در کردستان و همه مردم  سوریه است .
روزهای اخیر ، فریب و دروغ برخی گروهایی را که در اپوزیسیون سوریه هستند آشکار کرد .برخی از این گروه ها و نیروهای مسلح بابیان اینکه اسلام ایدئولوژی آنهاست دست به قتل کسانی می زنند که با آنها مخالف هستند .این همان سیاست رژیم بعثی است .اکنون بیش از پیش روشن شده است گروه هایی که به نام  اسلام در سوریه در حال جنگیدن هستند رویاروی مردم قرار می گیرند . بنابر این ما به مردم سوریه اطمینان می دهیم کسانی که امروز به روی مردم در کردستان سوریه اسلحه می کشند ، فردا همین کار را در دمشق و حلب و دیر و زر  تکرار خواهند کرد .این همان سیاست حزب بعث است  که امروزه دنبال می شود .

۱۳۹۲ تیر ۲۳, یکشنبه

مارکسیزم و فمینیزم . نویسنده : شارون اسمیت مترجم : شادی زمانی



مارکسیزم و فمینیزم
نویسنده :شارون اسمیت
مترجم : شادی زمانی
من مایلم در مورد این مسئله که آیا مارکسیزم و فمنیزم باهم تطابق پذیر هستند یا نه به بحث بپردازم . به این    معنی که آیا مارکسیست ها ضد فمنیست هستند ؟طرح این سوال بدین شکل برای کسانی که در سنت انترناسیونال سوسیالیستی  (1)تربیت نشده اند شاید عجیب به نظر برسد

برای اغلب مردم ، فمینیزم مفهوم ساده و روشنی دارد . آنها فمینیزم را به معنی جنبش و مدرسه فکری ای که  برای برابری سیاسی و اجتماعی زنان مبارزه می کند می فهمند . ضد فمینیست هایی که از جناح راست ، فمینیسم را مورد حمله قرار می دهند ، آدم هایی مثل راش لیمبا (2) و کریستین رایت (3) در پی آنند تا تمام دستاورد های جنبش آزادی زنان در دهه 60 و 70 را پس بگیرند .
.
من  مثل ابی باکان که در حزب سوسیالیست کارگران بریتانیا تربیت شد ،  از آموزش سیاسی در سنت انتراناسیونا ل سوسیالیستی بهره مند شدم . در این سنت ، برای آزادی زنان می بایست منتقد مستحکم فمینیزم بعنوان یک مجموعه تئوری بود   . برای ما مارکسیزم و فمینیزم در مقابل یکدیگر قرار می گیرند و این امکان وجود ندارد که به هر دو متعهد باشیم .
اگرچه ما در سازمان آی اس او  از زمان تاسیس در دهه 1970 تعهد داشته ایم  تا در کنار فمینیست ها برای  آزادی زنان مبارزه کنیم  و در تظاهراتشان برای حق تولید مثل  ، علیه تجاوز و علیه خشونت بر علیه زنان و دیگر جنبه های مبارزه حقوقی زنان شرکت کردیم ، ولی این مسئله را به روشنی بیان  می کردیم که ما در خارج از سنت فمینیستی قرار داریم ، و در خیلی از موارد در مقابل آن هستیم .
اما واقعیت این است که همانگونه که نحله های گوناگون مارکسیزم وجود دارد ، بعضی از این نحله ها  تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند .د رمورد فمینیزم نیز همین مورد صادق است .نحله های گوناگون فمینیستی وجود دارد .برخی از این فمینیزم ها به جناح چپ متعلق هستند (مثل فمینیست های  سیاهپوست ، فمینیزم سوسیالیستی و فمینیزم مارکسیستی  )  که مثل ما منتقد مسیر اصلی فمینیست سیاسی هستند .
.

اگر ما این دسته بندی ها و اختلافات را درون فمینیست ها نبینیم  قادر نخواهیم بود وارد بحث جدی تئوریک  با فمینیزم بشویم . در چند دهه گذشته در خیلی از موارد در آی اس تی ،  با فمینیزم همچون آدمک پوشالی (4) برخورد شده است که از چند بخش به هم چند چسبانده شده تشکیل شده که فقط از مردها متنفر هستند و بورژوا فمینیست ها تنها با خودخواهی خواهان شرکت برابر در اتاق هیئت رئیسه کمپانی ها هستند .و در مقابله با آنها ما مارکسیست ها با ثبات قدم از منافع زنان و مردان کارگر دفاع می کنیم .
یکی از نتایج کاریکاتور کردن فمینیزم، این بود که رشد تئوریک ما صدمه خورد . نه تنها از این جهت که در مورد فمینیست های چپ اطلاعات کافی   در طول یک دهه نداشتیم ، بلکه همچنین درک ما از مارکسیزم  چوبی و مکانیکی بود ، بجای آنکه آنکه ماتریالیستی و دیالکتیکی باشد ، و خام بود بجای آنکه پیچیده باشد .
مارکسیزم هیچگاه قرار نبوده تئوری ای باشد که بنشیند و گرد و خاک جمع کند  ، یا مجموعه ای از عبارت ها یی باشد که قرار است بدون توقف و پشت سرهم درباره تغییر شرایط زندگی مادی تکرار شوند. مارکسیزم بطور مداوم همراه با تغییر دنیای مادی  باید در حال رشد و تغییر باشد .   
جای هیچگونه سوالی نیست  که مارکسیزم کلاسیک  قرن 19 و اوائل قرن 20  مارکس ، انگلس ، لنین ، لوکزمبورگ ، زتکین و تروتسکی به ما یک ساختار تئوریکی منسجم در مورد ریشه های ستم بر زنان می دهد . علاوه بر این متد مارکسیستی ابزاری برای برای توسعه تئوری سیاسی ارائه می دهد .
آنچه می خواهم درباره آن به بحث بپردازم این هاست :
1. حتی تعدادی از کلاسیک های مارکسیستی در مورد ستم وارده بر زنان بیش از آنچه گرایش انترناسیونال مارکسیستی تصور می کند به موضوع پرداخته اند .2. کلاسیک های مارکسیستی اگرچه هم در تئوری و هم در عمل بسیار دور اندیش هستند ، ولی همزمان به دلیل محدودیت های تاریخی  شرایط خود محدود بودند .این جنبش های  آزادی زنان و همجنس گرایان دهه 1960 و 1970 بود که به مسئله مبارزه بر علیه ستم وارده بر زنان بعد وسیع تری بخشید و تئوری آزادی زنان را که همان فمینیزم است توسعه داد .  
آی اس تی برخورد خود به فمینیزم را از روی همان مدل دشمنی کلاسیک های مارکسیستی با فمینیزم بورژوایی اقتباس کرده است .و با فمینیزم در قرن 19 و اوائل قرن 20 .این تمام مسئله نیست .مارکس و انگلس در مورد ستم زنان طبقه حاکم بسیار آگاه بودند .برای مثال در مانیفست کمونیست چنین آورده اند :
بورژوازی همسرش را بعنوان ابزار تولیدی می نگرد . او می شنود که ابزار تولیدی قرار است اشتراکی بشوند .بطور طبیعی به این نتیجه گیری می رسد که  زن نیز شامل این اشتراکی شدن می شود .او نمی فهمد که کمونیست ها می خواهند وضعیت زن را بعنوان ابزار تولید از بین ببرند .
به همین ترتییب  ، کلارا زتکین که یکی از کلاسیک های مارکسیستی است که تونی کلیف استفاده می کند تا خصومت آنها را با فمینیزم نشان دهد . اما واقعیات بسیار ظریف تر از این هاست .
تونی کلیف در مورد زتکین چنین می نویسد : " او به فمینیست های بورژوا با دیده تحقیر می نگریست ، و بطور مکرر در صد ها سخنرانی و مقاله فمینیست را بعنوان دشنام بکار می برد " در واقع زتکین در حالی که مشغول ساختن یک جنبش زنان کارگر  بود . او نسبت به زنان طبقه متوسط  و حتی نسبت به زنان بورژوازی یک دلسوزی نشان می داد . در مقاله ای نوشت : " قانون خانواده به زنان مزدوج حکم می کند که شوهرانشان صرف نظر از ماهیت طبقاتی که دارند اربابشان هستند . در مورد زنان طبقه حاکم چنین می نویسد :

زن بورژوا نه فقط خواهان نان است ، بلکه همچنین خواهان تغذیه روحی نیز هست و می خواهد فردیت خود را ارتقا بدهد . در میان این اقشار شاهد این پدیده تراژیک روانشناسی هستیم که این زنان مثل عروسک در خانه عروسکی زندگی می کنند خواهان آن هستند تا در توسعه فرهنگ مدرن سهمی داشته باشند . تلاش های اقتصادی و فکری و اخلاقی فعالین زنان بورژوا کاملا برحق است .(تاکید از نویسنده است )  
همانند طبقه متوسط ، شامل طبقه روشنفکران او می گوید :
زنان طبقه متوسط در زمینه مالکیت خصوصی با مردان یکی نیستند آن طوری که در حلقه های بالا هست . زنان این حلقه ها نیز خواهان برابری اقتصادی با مردان هستند .آنها زمانی به این خواسته شان می رسند که دو تقاضا را مطرح کنند .تقاضای تعلیم حرفه ای برابر و تقاضای فرصت شغلی برابر ..نبرد رقابت زنان این اقشار اجتماعی را وادار می کند تقاضای حقوق سیاسی حقوق را مطرح کنند ، یعنی مبارزه سیاسی کنند ، وتمامی موانعی را که بر سر راه فعالیت سیاسی شان قرار دارد ار پیش رو بردارند .

توضیحات :
1. آی اس تی I S T   . گرایش انترناسیونال سوسیالیستی .
این گرایشی است که حول افکار تونی کلیف ، مارکسیست فلسطینی – انگلیسی و موسس حزب کارگران سوسیالیست ایجاد شد . این گرایش در 27 کشور حزب و سازمان دارد .سوسیالیست های انقلابی مصر که در جریان انقلاب مصر بسیار فعال هستند به این گرایش متعلق هستند .
2. راش لیمبا از گردانندگان برنامه های رادیویی در آمریکاست .
3.کریستین رایت .برنامه ساز تلوزیونی .او هم مثل راش لیمبا به جناح راست افراطی تعلق دارد
4.معادل خوبی برای این ترم در زبان فارسی پیدا نکردم .straw figure .  به این معنی است که در مجادله و بحث ، طرف مورد بحث یا مورد انتقاد را با یک تعریف خودساخته ، چنان معرفی کنی که بعد بتوانی با یک تلنگور آنرا به زمین بیندازی و ناک اوت کنی .در بحث ها و مجادلات بین گروه های ایرانی چپ این شیوه بسیار بکار برده می شود .
اصل مقاله :