۱۴۰۳ خرداد ۱۵, سه‌شنبه

The death of Ayatollah death

The death of Ayatollah Death

By: Hamid Vahed

Why Ayatollah Death?

Ebrahim Raisi, the late president of the Islamic Republic of Iran, who was called Ayatollah Death by the opposition, died in a helicopter crash on May 19, 2024. This happened after he visited with the president of Azerbaijan. The purpose of that trip was to open a dam on the Aras River, which both Iran and Azerbaijan share.

Raisi got his nickname after participating in the death commission in 1988. After Supreme

Religious Leader Ayatollah Khomeini accepted the ceasefire with Saddam Hussein of Iraq, he ordered that all political prisoners be summoned and required to answer several questions. The Marxist prisoners were asked if they were still Marxists or if they were ready to convert to Islam. Those who were members of the at-the-time still leftwing Muslim People’s Mojahedin Organization of Iran (MKO) were asked if they renounced their leader Masood Rajavi. If the answer to either of these questions was negative, the death commission directed them to the left side, the place of execution.

Ebrahim Raisi was one of the members of that death commission. Following that order, several thousand MKO and Marxist prisoners were executed. A few years ago, the son of the late Ayatollah Montazeri revealed a cassette tape that indicated Raisi, as a member of the commission, in a meeting with him in Qom, insisted on killing even more prisoners after Montazeri stopped the killing.  In the same tape Montazeri, who was at the time the designated successor of Khomeini, told Raisi that history will remember you and your colleagues in that commission as criminals. Montazeri lost his position as successor of Khomeini, because of disobeying Khomeini by refusing to approve all the executions. But the young Raisi, who at the time of the 1988 massacre was only 28 years old, spent the rest of his life in key positions in the regime of the Islamic Republic, climbing up the ladder of success. He moved from head of the judiciary to membership in the assembly of experts, which chooses the Supreme Religious Leader. In 2021, when the majority of Iranian people boycotted the election, he became the eighth president of the Islamic Republic.

 

How and where did the helicopter crash?

Raisi was coming back from a short trip to neighboring Azerbaijan. He met with the president of Azerbaijan, Ilham Aliyev. What strengthened Raisi’s motivation for this trip was Aliyev’s agreement to open the dam, which is supposed to become a symbol of cooperation between the two countries. Emphasizing the importance of joint projects between the Islamic Republic of Iran and the Republic of Azerbaijan, Aliyev considered the construction of this dam as a sign of “friendship between the two countries.” According to the officials of the Islamic Republic, the Qizqalaesi dam, which is referred to as the “largest joint water project” of the two countries, can regulate two billion cubic meters of water per year.

Raisi’s helicopter was supposed to land in Tabriz, the capital of the Iranian Province of East Azerbaijan. Two other helicopters were escorting Raisi’s. Raisi’s helicopter crashed and the other two helicopters landed a short distance from the crash site. At this writing, seven days have passed since the incident, but Islamic Republic officials have not explained to the public why it took more than 16 hours to get to the crash site. The miners have told the reporters that they saw the helicopter and smoke from the fire.

The delay in finding the crash site and the regime’s contradictory explanations have created the ground for all kinds of conspiracy theories, theories like participation of Israel in the plot to sabotage by the enemies within the conservative Principalists faction. There are rival factions within the Principalist faction who are preparing themselves to obtain his position in the case of the death of the aging Supreme Leader Ayatollah Khamenei.

 

Who is going to be the next president?

According to the constitution of the Islamic Republic, if for any reason the president cannot carry out his duties the vice president takes his position and 51 days after that an election will take place and a new president will take office. Mohammad Mokhber, the vice president, has a dark and criminal record, like Raisi. During the so-called cultural revolution Mokhber, who is from the southern province of Khuzestan, committed many, many crimes against students and political activists. It is impossible to move up in the political system of the Islamic Republic without such a criminal record.

Members of the regime’s Reformist and Moderate factions will not be allowed to run in the elections because of the vetting of candidates by the Guardian Council. Thus, the fight for the presidency will be between different factions of the reactionary Principalists. On the one hand, the candidate may side with the ultra-fundamentalist Paydai front, and on the other hand, he may be linked to older members of the Principalists who have closer ties to Khamenei. The latter include people like Qalibaf, Shamkhani, and Larijani.

Regardless of the competition inside the Principalist camp, the majority of Iranian people will not take part in this election just as they did not in the parliamentary election two months ago. Inflation is sky-high, unemployment is higher than at any time in the 46 years of the Islamic Republic, and pressure against women continues. It does not seem that anybody has any remedy for the diseased body of the economy as long as the overall system is untouched. The only solution for all these crises is to change this system completely and establish a new progressive way of life.

۱۴۰۲ فروردین ۲۸, دوشنبه

کوه ، موش زایید صادق افروز

کوه ، موش زایید


صادق افروز


در سیستم ولایت فقیهی جمهوری اسلامی ، خامنه ای در راس است. سیاست های کلی و مهم جمهوری اسلامی از سوی او بیان می شود. این سیاست ها با شرکت اعضای یک اتاق فکری خاص پیرامونیان خامنه ای تعیین می شوند. موضوعات مهمی چون برجام ، فعالیت های اتمی، روابط با کشورهای منطقه، چرخش به سمت شرق یا غرب ، نحوه برخورد به حجاب زنان، مالکیت دولتی و خصوصی و غیره از سوی این اتاق فکری که پیرامون خامنه ای تنیده شده اند مورد بررسی قرار می گیرند.


از جمله افراد شناخته شده این اتاق فکری می توان از علی اکبر ولایتی ، حداد عادل ، کمال خرازی و شمخانی نام برد. در مواردی که خامنه ای ضروری تشخیص بدهد ، حتی بدون آگاهی دولت تماس هایی در سطح بین المللی انجام می شود. به عنوان نمونه تماس علی اکبر ولایتی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و تماس های او در عمان پیرامون فعالیت های اتمی. یا همین اخیرا سفر شمخانی به چین و برقراری روابط دوستانه با عربستان سعودی و متعاقب آن سفر به امارات.حرکاتی که دلالت می کرد بر اعتماد نداشتن خامنه ای به کادرهای وزارت خارجه . آدم هایی  مثل عبدالهیان .سخنرانی های خامنه ای در آغاز سال جدید نشانگر نگاه کلی او به موضوعات مهم است.امسال خامنه ای با فروکش کردن بحران کرونا از لانه عنکبوتی بیرون آمد و پس از سه سال عازم مشهد شد. 


سخنرانی خامنه ای در مشهد با شعار "مهار تورم و رشد تولید" مصداق بارز ضرب المثل "کوه موش زایید" است.شش ماه از سال شاهد یکی از عظیم ترین و سراسری ترین تظاهرات ضد حکومتی با بیش از پانصد کشته و تعداد نامعلومی زخمی و هزاران زندانی بود. سالی که  با مسموم شدن راز آلود  دانش آموزان دختر در بیش از صد موسسه آموزشی خاتمه یافته است. 

خامنه ای کوچکترین اشاره ای به این رویدادها نمی کند و روی مشکلات اقتصادی که دامن هواداران خودش را نیز گرفته است متمرکز می شود. اما راه حلی هم که برای خلاصی از این وضع وخیم اقتصادی می دهد ، راه حلی است که نه تنها مشکلات اقتصادی را  برطرف نمی کند بلکه بر آنها می افزاید. 


هاشمی رفسنجانی معمار اصلی خصوصی کردن اقتصادی بود که در دوران جنگ به شیوه اکثرا دولتی اداره می شد.هاشمی رفسنجانی مسیر خصوصی کردن سرمایه های دولتی را هموار کرد و سعی می کرد متناسب با این خصوصی کردن ها و تبعیت از استانداردهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، سیاست خارجی متناسب با چنین اقتصادی را نیز فراهم کند.آنچه موجب غضب مخالفین حکومتی رفسنجانی بود همین قسمت دوم بود. آنها با خصوصی سازی ها و تبعیت از موسسات جهانی دنیای سرمایه داری مشکلی نداشتند ولی می خواستند در سیاست خارجی راه خودشان را بروند. از قبل همین خصوصی سازی ها همه جناح های حکومتی از از جمله اصولگرایان و اعتدالگرایان و اصلاح طلبان بردند و خوردند.


اصرار خامنه ای بر اجرای هر چه بیشتر اصل 44 قانون اساسی و خصوصی سازی ها و دادن آنچه باقی مانده را به سرمایه داران که او آنها را مردم خطاب می کند، خلاصه و لب کلام خامنه ای برای حل مشکلات اقتصادی کشوری است که با تورم 50 درصدی بر اساس آمار رسمی و 75درصدی بنابر آمار غیر رسمی دست و پنجه نرم می کند .


 ولی چرا خامنه ای می خواهد نقش اقتصادی دولت را از این هم که هست کوچک تر کند ؟آیا به غیر از این است که دولت پولی برای پرداخت کارگران و کارمندانش ندارد و جز چاپ اسکناس راه حل دیگری نمی شناسد . افزایش نقدینگی در شرایط ثابت ماندن کالاهای تولیدی معنایی جز افزایش تورم ندارد. به عبارت دیگر خامنه ای برای مقابله با تورم ، کم کردن نقش اقتصادی دولت و کم کردن حقوق بگیران را از دولت می خواهد.ولی آیا این راه حل مداوای مشکل تورم در ایران خواهد بود؟


تجارب گذشته نشان داد به دلیل ماهیت کاملا فاسد نظام جمهوری اسلامی که همچون سرطان در تار و پودش نهفته شده است حراج مجدد مابقی ملک و مال دولتی که بطور قطع به دست اطرافیان در دایره تنگ خودی ها خواهد افتاد نه تنها مشکل تورمی را حل نخواهد کرد بلکه به دلیل اخراج نیروی کار و فروش ماشین آلات و زمین بر آنها خواهد افزود.


خامنه ای البته در مورد هماهنگ شدن دو قوه قضاییه و مجریه که از دوران ریاست جمهوری اول احمدی نژاد تا حالا سابقه نداشته است راست می گوید.احمدی نژاد در آستانه دور  دوم ریاست جمهوری اش علم مخالفت بلند کرد و با خامنه ای کج افتاد . و بعد شد استخوان داخل گلو و در انتها اطرافیانش مثل مشایی و بقایی هم دستگیر شدند. در دو دوره روحانی هم اختلافاتی بین دو قوه وجود داشت ولی حالا خامنه ای خدا را شکر می کند که هماهنگی کاملی بین دو قوه برقرار شده است.وقتی آیت الله اعدام بشود رئیس جمهور و رئیس قوه مجریه هم محسنی اژه ای باشد دیگر چه اختلافی باقی می ماند؟آنچه خامنه ای فراموش می کند این است که دامنه نارضایتی ها و اعتراضات آن چنان گسترده شده است که هماهنگی بین دو قوه از پس اعتراضات بر نمی آید. اعتراضاتی به مراتب گسترده تر و فراگیر تر و با مضامینی رادیکال تر.


اشاره به وابستگی به دلار و طرحی برای خلاص شدن اش  از دیگر نکات سخنرانی خامنه ای بود.او بدون اشاره به اسم کشوری ، می گوید که دیگر کشورها از شر وابستگی به دلار خلاص شدند وتحریم ها بر آنها اثر نکرد و قدرت ارز ملی شان هم بیشتر شد. پر واضح است که این کشور اشاره نشده روسیه است که به دنبال آغاز جنگ روسیه و اوکراین  و اعمال تحریم های اقتصادی ، ارزش پول ملی اش قدرت بیشتری گرفت. 


ولی آیا جمهوری اسلامی سراپا وابسته به اقتصاد غرب سرمایه داری توان آن را دارد تا خود را از تا رو پود دلار رها کند؟ تکیه بر خصوصی سازی از یک سو و تلاش ظاهری برای خلاص شدن از قید و بند معاملات بین المللی از سوی دیگر نشان می دهد در اختلاف بین شرق سرمایه داری و غرب سرمایه داری جمهوری اسلامی به رهبری خامنه ای تلاش می کند به سمت شرق حرکت کند. اینکه او تا چه اندازه در این مسیر موفق خواهد بود سوال دیگری است که تنها با مقایسه اقتصاد سیاسی روسیه و جمهوری اسلامی می توان به آن پاسخ داد. ولی هرچه باشد دعوای او با آمریکا و اروپا دعواهای جناح های مختلف سرمایه داری است و آنچه این وسط له و لورده می شود توده های کار و زحمت هستند. 


توده های کار و زحمتی که در سال 1402 باید شاهد کوچکتر شدن سفره هایشان باشند . در مقایسه ای  که بین نرخ تورم رسمی 50 درصدی با افزایش 27 درصدی حقوق در جریان خواهد بود نان از سفره مردم ربوه می شود و خصوصی تر شدن هم دردی دوا نمی کند .مردم چهارشنبه سوری شان و نوروزشان را با شعار مرگ بر خامنه ای تزیین کردند. آنها به خوبی می دانند که تا زمانی که این رژیم بر سر کار است هر دم بر مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی افزوده خواهد شد.آن عده قلیلی که در سخنرانی خامنه ای برایش شعار دادند و هوار کشیدند عده قلیلی هستند که در مقایسه با توده های وسیعی مردم ناراضی به ذرات ناچیزی می مانند. 


رژیم در سراشیب سقوط به طناب پوسیده نئولیبرالیسم متوسل شده است تا توجه بخشی از سرمایه داران داخلی و خارجی را جلب کند. تکرار این شعارها ممکن است قند در دل بخشی از جناح های سرمایه داری آب کند ولی این حنا برای کارگران و زحمتکشان ایرانی دیگر رنگی ندارد.

 

فراز و نشیب در روابط جمهوری اسلامی و عربستان سعودی. صادق افروز

صادق افروز : صادق افروز : فراز و نشیب در روابط جمهوری اسلامی و عربستان سعودی

در ماه مارس ۲۰۲۳ علی شمخانی دبیر شورای امنیت جمهوری اسلامی  از سوی جمهوری اسلامی در مراسمی که از سوی چین برقرار شده بود٬ با همتای سعودی خود دست دوستی داد. از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ تاکنون روابط دو کشور دستخوش فعل و انفعالات متعددی شده است. اگر در زمان حکومت رژیم شاه روابط دو کشور در  یک حالت آرامش پایدار بود، از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی دوره های پایدار و آرام روابط دو کشور بسیار کوتاه مدت بوده است.

روابط پایدار رژیم شاه با خاندان سعودی

در دوران جنگ سرد، ایران و عربستان سعودی تحت حکومت رژیم های پادشاهی و استبدادی در زمره هم پیمانان ناتو و بخصوص آمریکا به شمار می آمدند. مستشاران نظامی آمریکایی ارتش این دو کشور را تحت نظارت و هدایت خود داشتند. کمپانی های اسلحه سازی آمریکا برای این دو مشتری ثروتمند انواع و اقسام سلاح ها را در دستور تهیه داشتند. کمپانی های هواپیماسازی مک دونالد داگلاس و نورتروپ و گرومان و جنرال داینامیک با داشتن چنین مشتریان ثروتمندی شاهد بالا رفتن سهام خود در بازار بودند. شرکت مشترک رژیم شاه و عربستان سعودی در سرکوب جنبش ظفار و اوائل دهه ۱۹۷۰ و تمرین هواپیماها و سلاح های خریداری شده از آمریکا و فرانسه و انگلستان از دیگر مظاهر روابط حسنه دو کشور قبل از روی کار آمدن رژیم خمینی بود.

روی کار آمدن رژیم خمینی و تاثیر آن بر روابط دو کشور

با روی کار آمدن رژیم خمینی در سال ۱۹۷۹ رابطه پایدار و آرام ایران و عربستان برهم خورد. از ۴۳ سال پیش این رابطه بالا و پایین رفتن های بسیاری را به خود دیده است. رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم ایدئولوژیک است. یعنی سیاست خارجی اش را نه تنها بر پایه منافع سیاسی و اقتصادی، بلکه بر پایه منافع ایدئولوژیک که همانا جهان وطنی اسلامی شیعه است٬ تعیین می کند. بدیهی است که این منافع ایدئولوژیک گهگاه با منافع سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی در تضاد قرار می گیرد. بطور مثال استراتژی از بین بردن رژیم اسرائیل یا کمک مالی و نظامی به حزب الله لبنان و جهاد اسلامی که هیچ منفعت اقتصادی برای مردم ایران ندارد، دردسرهایی برای سیاست خارجی و مشکل تحریم های اقتصادی و غیره ایجاد می کند. یا فتوای قتل سلمان رشدی به جرم نوشتن کتاب آیه های شیطانی از سوی خمینی  جز مشکل سازی برای سیاست خارجی رژیم کار دیگری انجام نمی دهد. در رابطه با  عربستان سعودی حمله به سفارت این کشور پس از قتل شیخ نمر از رهبران مذهبی شیعیان در عربستان از دیگر مظاهر ارجحیت دادن به منافع ایدئولوژیک از سوی جمهوری اسلامی بود. اقلیت قابل توجهی از مردم عربستان سعودی شیعه هستند که اکثرا در مناطق شرقی نفت خیز زندگی می کنند. طرفداری شیخ نمر از جمهوری اسلامی برای حاکمیت عربستان سعودی قابل تحمل نبود و سرانجام او را اعدام کردند. نمر که تحصیل کرده حوزه های اسلامی ایران بود، رژیم عربستان را تهدید کرده بود که در صورت تحقق نیافتن خواسته هایش برای قسمت های شرقی عربستان اعلام استقلال خواهد کرد. ولی شیخ نمر پا را از حد گلیمش فراتر گذاشت و سرانجام با شمشیر سلطان عربستان، سر از تنش جدا شد. به دنبال این حادثه، خامنه ای گفت: » انتقام الهی گریبان سیاستگران سعودی را خواهد گرفت.» جانور های حزب اللهی با الهام گرفتن از پدرانشان در نسل گذشته از سفارت بالا رفتند و آن را اشغال کردند. از آن زمان یعنی ۲۰۱۶ تا ماه گذشته روابط دو کشور قطع شد. عربستان نه تنها رابطه سیاسی خود را با جمهوری اسلامی قطع کرد، بلکه با کمک های مالی و سیاسی رسانه های پر قدرتی چون ایران اینترنشنال را راه اندازی کرد که از موضع اپوزسیون نزدیک به غرب سهم قابل توجهی در انتقال اخبار بر علیه جمهوری اسلامی که رادیو و تلویزیون را در کنترل خود دارد ایفا کرد. دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شاید بهترین دوران روابط دو کشور بوده باشد. رفسنجانی با اتخاذ سیاست پراگماتیستی و نئولیبرالیستی می رفت تا موانع رویارویی نزدیکی دو کشور را از میان بردارد. ولی او همواره از سوی جناح های اصولگرای حاکمیت زیر فشار بود و سرانجام هم از میان برداشته شد.

چرخش در رابطه با عربستان چرا؟

هیچکس سخنان خامنه ای را پس از اعدام شیخ نمر و دوستانش و گرفتن انتقام الهی فراموش نکرده است. پس چگونه است که ناگهان دبیر شورای امنیت جمهوری اسلامی، که زیر نظر خامنه ای قرار دارد، دعوت به چین را می پذیرد و دست نماینده عربستان سعودی را می فشرد؟ بدیهی است که دشمنی و کینه رهبران شیعه جمهوری اسلامی از وهابیت و رژیم سعودی سابقه ای طولانی دارد و به سادگی از بین نمی رود. ولی برخی از عوامل دست بدست هم دادند و با آوردن فشار جمهوری اسلامی را به پای این سازش کشاندند. برخی از این عوامل اقتصادی هستند و برخی سیاسی. جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی در شرایط بسیار وخیمی به سر می برد. تورم افسار گسیخته و کاهش ارزش پول ملی بزرگترین چالش رویاروی دولت است. تورم چنان فشاری بر مردم آورده است که خامنه ای ناچار شد در سخنرانی ابتدای سال، این سال را مهار تورم بنامد. اما دولت رئیسی چگونه می تواند با حفظ ساختار انگلی و به غایت فاسد کنونی تورم را مهار کند؟ در جستجو برای  یافتن راه هایی برای مهار تورم به سمت شرق چرخیده است و با راهنمایی استادان چینی که روابط بسیار حسنه ای با عربستان سعودی دارند دست از دشمنی با عربستان برداشته، و سفارتخانه های دو کشور بازگشایی می شوند. با رفع گره مخاصمات جمهوری اسلامی و عربستان سعودی یک مانع بزرگ در مسیر استراتژی اقتصادی چین در خاورمیانه از میان برداشته شد و دو کشور یاد شده نیز مجبور به خرج مبالغ گزاف در پشتیبانی از گروه های اپوزیسیون نخواهند بود. جمهوری اسلامی شعله همکاری با حوثی ها را پایین می کشد و عربستان برای اپوزیسیون راست ایرانی ولخرجی های سابق را نخواهد کرد. همزمان با امضای قرارداد دو کشور تلویزیون ایران اینترنشنال از انگلستان به امریکا نقل مکان کرد. چین با خواباندن بحران در خلیج فارس مطمئن می شود که جریان نفت بدون برخورد با مانعی به سمت آن کشور روانه خواهد شد. جمهوری اسلامی، عربستان سعودی و چین در حالی این مصالحه را ترتیب دادند که اسرائیلی ها در پی افزایش بحران و آغاز جنگ بودند.

متمرکز شدن روی رویارویی در شمال ایران

جمهوری اسلامی توان آن را ندارد که همزمان در مرز های جنوبی و شمالی خود را درگیر کند. با ایجاد صلح در جنوب این امکان را می یابد تا خود را برای رویارویی در شمال آماده کند. بحران در در روابط جمهوری اسلامی و آذربایجان تازگی ندارد. در جنگ اول بین ارمنستان و آذربایجان که از سال ۱۹۸۸ آغاز و تا سال ۱۹۹۴ ادامه یافت٬ جمهوری اسلامی از آذربایجان حمایت می کرد. مستشاران نظامی سپاه پاسداران با حضور در آذربایجان هزاران نفر از اهالی این کشور را برای جنگ تربیت کردند. جمهوری اسلامی مدعی است که اگر این حمایت نبود نیروهای ارمنستان تا دریای خزر پیشروی می کردند. ولی آذربایجان به تدریج از جمهوری اسلامی فاصله گرفت و نیروهای شیعه هوادار جمهوری اسلامی در خاک خود را تحت پیگرد قرار داد. گروه جنبش مقاومت اسلامی آذربایجان یا حسینیون و یا حسینچی لر گروهی هستند تحت هدایت توحید ابراهیم بیگلی که از نزدیکان قاسم سلیمانی بوده است. جمهوری اسلامی از این گروه حمایت می کند و آنها را در ایران و سوریه آموزش نظامی داده است. رژیم علی اف برای مقابله با ارمنستان و گروه های شیعه اسلامگرا روی کمک های اسرائیل و ترکیه حساب می کند. رژیم اسرائیل با حضور فعال در آذربایجان تهدیدی برای رژیم خامنه ای است. بر کسی پوشیده نیست که ربودن اسناد فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی از طریق انتقال آنها به آذربایجان صورت گرفته و سر منشا ترور فخری زاده نیز گروهای تروری بودند که از طریق آذربایجان وارد ایران شده بودند. جنگ بین اسرائیل و جمهوری اسلامی اکنون مدتی است که از جنگ رسانه ای و تبلیغاتی وارد جنگ واقعی شده و سوریه و آذربایجان مکان برخورد واقعی این نیروها هستند. اینکه دامنه این جنگ چگونه گسترده تر شود و ابعاد وسیع تری بخود بگیرد، زمان به آن پاسخ خواهد داد. برای استراتژیست های اسلامی دعوت چین به آشتی با کشورهای خلیج فارس موقعیت بسیار مناسبی بود که برای مبارزه با یک دشمن جدی تر یعنی اسرائیل متمرکز شوند و آمادگی نظامی خود را روی  متحد اصلی آنها در همسایگی ایران یعنی آذربایجان بگذارند.

سابقه تاریخی، جنگ پرسیا و روسیه و الحاق نواحی شمالی به روسیه

جمهوری آذربایجان کنونی بخشی از نواحی بود که پس از شکست امپراتوری قاجار طی دو جنگ در اوائل قرن نوزدهم به امپراتوری روسیه اضافه شدند. اقلیت قابل توجهی از جمعیت کنونی جمهوری آذربایجان را تالشی ها تشکیل می دهند که خود را ایرانی می دانند. بخش جنوبی آذربایجان بین دریای خزر و ایران  منطقه تالشی هاست. پس از فروپاشی اتحاد شوروی  تالشی ها سعی کردند جمهوری مستقل خود را تشکیل دهند، ولی از سوی رژیم تازه پاگرفتهِ باکو سرکوب شدند. زبان تالشی مثل زبان تاتی سرکوب می شود. رژیم باکو سعی می کند این زبان ها را  به فراموشی بسپارد. سرکوب مردم تالش زبان و تات زبان از سوی رژیم حاکم در باکو موجب ایجاد یک احساس ناسیونالیستی ایرانی در بین این ملت ها شده است. جمهوری اسلامی در مبارزه علیه رژیم باکو نه تنها روی شیعیان آذربایجان حساب می کند٬ بلکه احساسات این اقوام نیز یک فاکتور برنده در دست جمهوری اسلامی است.

در ماه مارس ۲۰۲۳ علی شمخانی دبیر شورای امنیت جمهوری اسلامی  از سوی جمهوری اسلامی در مراسمی که از سوی چین برقرار شده بود٬ با همتای سعودی خود دست دوستی داد. از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ تاکنون روابط دو کشور دستخوش فعل و انفعالات متعددی شده است. اگر در زمان حکومت رژیم شاه روابط دو کشور در  یک حالت آرامش پایدار بود، از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی دوره های پایدار و آرام روابط دو کشور بسیار کوتاه مدت بوده است.

روابط پایدار رژیم شاه با خاندان سعودی

در دوران جنگ سرد، ایران و عربستان سعودی تحت حکومت رژیم های پادشاهی و استبدادی در زمره هم پیمانان ناتو و بخصوص آمریکا به شمار می آمدند. مستشاران نظامی آمریکایی ارتش این دو کشور را تحت نظارت و هدایت خود داشتند. کمپانی های اسلحه سازی آمریکا برای این دو مشتری ثروتمند انواع و اقسام سلاح ها را در دستور تهیه داشتند. کمپانی های هواپیماسازی مک دونالد داگلاس و نورتروپ و گرومان و جنرال داینامیک با داشتن چنین مشتریان ثروتمندی شاهد بالا رفتن سهام خود در بازار بودند. شرکت مشترک رژیم شاه و عربستان سعودی در سرکوب جنبش ظفار و اوائل دهه ۱۹۷۰ و تمرین هواپیماها و سلاح های خریداری شده از آمریکا و فرانسه و انگلستان از دیگر مظاهر روابط حسنه دو کشور قبل از روی کار آمدن رژیم خمینی بود.

روی کار آمدن رژیم خمینی و تاثیر آن بر روابط دو کشور

با روی کار آمدن رژیم خمینی در سال ۱۹۷۹ رابطه پایدار و آرام ایران و عربستان برهم خورد. از ۴۳ سال پیش این رابطه بالا و پایین رفتن های بسیاری را به خود دیده است. رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم ایدئولوژیک است. یعنی سیاست خارجی اش را نه تنها بر پایه منافع سیاسی و اقتصادی، بلکه بر پایه منافع ایدئولوژیک که همانا جهان وطنی اسلامی شیعه است٬ تعیین می کند. بدیهی است که این منافع ایدئولوژیک گهگاه با منافع سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی در تضاد قرار می گیرد. بطور مثال استراتژی از بین بردن رژیم اسرائیل یا کمک مالی و نظامی به حزب الله لبنان و جهاد اسلامی که هیچ منفعت اقتصادی برای مردم ایران ندارد، دردسرهایی برای سیاست خارجی و مشکل تحریم های اقتصادی و غیره ایجاد می کند. یا فتوای قتل سلمان رشدی به جرم نوشتن کتاب آیه های شیطانی از سوی خمینی  جز مشکل سازی برای سیاست خارجی رژیم کار دیگری انجام نمی دهد. در رابطه با  عربستان سعودی حمله به سفارت این کشور پس از قتل شیخ نمر از رهبران مذهبی شیعیان در عربستان از دیگر مظاهر ارجحیت دادن به منافع ایدئولوژیک از سوی جمهوری اسلامی بود. اقلیت قابل توجهی از مردم عربستان سعودی شیعه هستند که اکثرا در مناطق شرقی نفت خیز زندگی می کنند. طرفداری شیخ نمر از جمهوری اسلامی برای حاکمیت عربستان سعودی قابل تحمل نبود و سرانجام او را اعدام کردند. نمر که تحصیل کرده حوزه های اسلامی ایران بود، رژیم عربستان را تهدید کرده بود که در صورت تحقق نیافتن خواسته هایش برای قسمت های شرقی عربستان اعلام استقلال خواهد کرد. ولی شیخ نمر پا را از حد گلیمش فراتر گذاشت و سرانجام با شمشیر سلطان عربستان، سر از تنش جدا شد. به دنبال این حادثه، خامنه ای گفت: » انتقام الهی گریبان سیاستگران سعودی را خواهد گرفت.» جانور های حزب اللهی با الهام گرفتن از پدرانشان در نسل گذشته از سفارت بالا رفتند و آن را اشغال کردند. از آن زمان یعنی ۲۰۱۶ تا ماه گذشته روابط دو کشور قطع شد. عربستان نه تنها رابطه سیاسی خود را با جمهوری اسلامی قطع کرد، بلکه با کمک های مالی و سیاسی رسانه های پر قدرتی چون ایران اینترنشنال را راه اندازی کرد که از موضع اپوزسیون نزدیک به غرب سهم قابل توجهی در انتقال اخبار بر علیه جمهوری اسلامی که رادیو و تلویزیون را در کنترل خود دارد ایفا کرد. دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شاید بهترین دوران روابط دو کشور بوده باشد. رفسنجانی با اتخاذ سیاست پراگماتیستی و نئولیبرالیستی می رفت تا موانع رویارویی نزدیکی دو کشور را از میان بردارد. ولی او همواره از سوی جناح های اصولگرای حاکمیت زیر فشار بود و سرانجام هم از میان برداشته شد.

چرخش در رابطه با عربستان چرا؟

هیچکس سخنان خامنه ای را پس از اعدام شیخ نمر و دوستانش و گرفتن انتقام الهی فراموش نکرده است. پس چگونه است که ناگهان دبیر شورای امنیت جمهوری اسلامی، که زیر نظر خامنه ای قرار دارد، دعوت به چین را می پذیرد و دست نماینده عربستان سعودی را می فشرد؟ بدیهی است که دشمنی و کینه رهبران شیعه جمهوری اسلامی از وهابیت و رژیم سعودی سابقه ای طولانی دارد و به سادگی از بین نمی رود. ولی برخی از عوامل دست بدست هم دادند و با آوردن فشار جمهوری اسلامی را به پای این سازش کشاندند. برخی از این عوامل اقتصادی هستند و برخی سیاسی. جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی در شرایط بسیار وخیمی به سر می برد. تورم افسار گسیخته و کاهش ارزش پول ملی بزرگترین چالش رویاروی دولت است. تورم چنان فشاری بر مردم آورده است که خامنه ای ناچار شد در سخنرانی ابتدای سال، این سال را مهار تورم بنامد. اما دولت رئیسی چگونه می تواند با حفظ ساختار انگلی و به غایت فاسد کنونی تورم را مهار کند؟ در جستجو برای  یافتن راه هایی برای مهار تورم به سمت شرق چرخیده است و با راهنمایی استادان چینی که روابط بسیار حسنه ای با عربستان سعودی دارند دست از دشمنی با عربستان برداشته، و سفارتخانه های دو کشور بازگشایی می شوند. با رفع گره مخاصمات جمهوری اسلامی و عربستان سعودی یک مانع بزرگ در مسیر استراتژی اقتصادی چین در خاورمیانه از میان برداشته شد و دو کشور یاد شده نیز مجبور به خرج مبالغ گزاف در پشتیبانی از گروه های اپوزیسیون نخواهند بود. جمهوری اسلامی شعله همکاری با حوثی ها را پایین می کشد و عربستان برای اپوزیسیون راست ایرانی ولخرجی های سابق را نخواهد کرد. همزمان با امضای قرارداد دو کشور تلویزیون ایران اینترنشنال از انگلستان به امریکا نقل مکان کرد. چین با خواباندن بحران در خلیج فارس مطمئن می شود که جریان نفت بدون برخورد با مانعی به سمت آن کشور روانه خواهد شد. جمهوری اسلامی، عربستان سعودی و چین در حالی این مصالحه را ترتیب دادند که اسرائیلی ها در پی افزایش بحران و آغاز جنگ بودند.

متمرکز شدن روی رویارویی در شمال ایران

جمهوری اسلامی توان آن را ندارد که همزمان در مرز های جنوبی و شمالی خود را درگیر کند. با ایجاد صلح در جنوب این امکان را می یابد تا خود را برای رویارویی در شمال آماده کند. بحران در در روابط جمهوری اسلامی و آذربایجان تازگی ندارد. در جنگ اول بین ارمنستان و آذربایجان که از سال ۱۹۸۸ آغاز و تا سال ۱۹۹۴ ادامه یافت٬ جمهوری اسلامی از آذربایجان حمایت می کرد. مستشاران نظامی سپاه پاسداران با حضور در آذربایجان هزاران نفر از اهالی این کشور را برای جنگ تربیت کردند. جمهوری اسلامی مدعی است که اگر این حمایت نبود نیروهای ارمنستان تا دریای خزر پیشروی می کردند. ولی آذربایجان به تدریج از جمهوری اسلامی فاصله گرفت و نیروهای شیعه هوادار جمهوری اسلامی در خاک خود را تحت پیگرد قرار داد. گروه جنبش مقاومت اسلامی آذربایجان یا حسینیون و یا حسینچی لر گروهی هستند تحت هدایت توحید ابراهیم بیگلی که از نزدیکان قاسم سلیمانی بوده است. جمهوری اسلامی از این گروه حمایت می کند و آنها را در ایران و سوریه آموزش نظامی داده است. رژیم علی اف برای مقابله با ارمنستان و گروه های شیعه اسلامگرا روی کمک های اسرائیل و ترکیه حساب می کند. رژیم اسرائیل با حضور فعال در آذربایجان تهدیدی برای رژیم خامنه ای است. بر کسی پوشیده نیست که ربودن اسناد فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی از طریق انتقال آنها به آذربایجان صورت گرفته و سر منشا ترور فخری زاده نیز گروهای تروری بودند که از طریق آذربایجان وارد ایران شده بودند. جنگ بین اسرائیل و جمهوری اسلامی اکنون مدتی است که از جنگ رسانه ای و تبلیغاتی وارد جنگ واقعی شده و سوریه و آذربایجان مکان برخورد واقعی این نیروها هستند. اینکه دامنه این جنگ چگونه گسترده تر شود و ابعاد وسیع تری بخود بگیرد، زمان به آن پاسخ خواهد داد. برای استراتژیست های اسلامی دعوت چین به آشتی با کشورهای خلیج فارس موقعیت بسیار مناسبی بود که برای مبارزه با یک دشمن جدی تر یعنی اسرائیل متمرکز شوند و آمادگی نظامی خود را روی  متحد اصلی آنها در همسایگی ایران یعنی آذربایجان بگذارند.

سابقه تاریخی، جنگ پرسیا و روسیه و الحاق نواحی شمالی به روسیه

جمهوری آذربایجان کنونی بخشی از نواحی بود که پس از شکست امپراتوری قاجار طی دو جنگ در اوائل قرن نوزدهم به امپراتوری روسیه اضافه شدند. اقلیت قابل توجهی از جمعیت کنونی جمهوری آذربایجان را تالشی ها تشکیل می دهند که خود را ایرانی می دانند. بخش جنوبی آذربایجان بین دریای خزر و ایران  منطقه تالشی هاست. پس از فروپاشی اتحاد شوروی  تالشی ها سعی کردند جمهوری مستقل خود را تشکیل دهند، ولی از سوی رژیم تازه پاگرفتهِ باکو سرکوب شدند. زبان تالشی مثل زبان تاتی سرکوب می شود. رژیم باکو سعی می کند این زبان ها را  به فراموشی بسپارد. سرکوب مردم تالش زبان و تات زبان از سوی رژیم حاکم در باکو موجب ایجاد یک احساس ناسیونالیستی ایرانی در بین این ملت ها شده است. جمهوری اسلامی در مبارزه علیه رژیم باکو نه تنها روی شیعیان آذربایجان حساب می کند٬ بلکه احساسات این اقوام نیز یک فاکتور برنده در دست جمهوری اسلامی است. 

نگرانی مردم فیلیپین از افزایش تنش بین چین و آمریکا صادق افروز

نگرانی مردم فیلیپین از افزایش تنش بین چین و آمریکا


صادق افروز


مردم فیلیپین حق دارند نگران باشند.وقتی آمریکا از این کشور کوچک به عنوان یک پایگاه نظامی برای رویارویی احتمالی با چین می خواهد استفاده کند این مردم ٬حق دارند نگران باشند.هنگامی که ارتش ها به سلاح اتمی مسلح هستند و   مصیبت از محدوده جبهه ها عبور می کند و کل سرزمین ها را تهدید می کند مردم فیلیپین چرا در فکر ساختن پناهگاه نباشند. فیلیپین کشوری است که از 7641 جزیره تشکیل شده و لوزان  مهمترین و بزرگترین جزیره این کشور در شمال واقع شده و مانیل پایتخت نیز در این جزیره قرار دارد.فاصله شمالی ترین قسمت فیلیپین با تایوان 1200 کیلومتر است. این فاصله کوتاه امروزه برای موشک های دوربرد فاصله چندان قابل اهمیتی نیست.در صورت بروز جنگ احتمالی بین چین و آمریکا مردم فیلیپین حق دارند نگران حمله موشکی متقابل چین باشند.آنها دارند به ساختن پناهگاه ها و بانکر ها فکر می کنند .آمریکا در حال حاضر پنج پایگاه نظامی در فیلیپین دارد و در حال احداث 4 پایگاه نظامی جدید است.از  11 آوریل مانور مشترک نظامی نیروهای مسلح آمریکا و فیلیپین آغاز شده است. در این مانور نظامی 12200 پرسنل آمریکایی و 5400 پرسنل فیلیپینی شرکت دارند . تعداد شرکت کنندگان پرسنل نظامی در این مانور ها هر سال افزایش می یابد.سال گذشته 9000 نفر در این تمرین نظامی شرکت داشتند. امسال تعداد نفرات شرکت کننده در تمرین نظامی افزایش قابل ملاحظه ای داشته است. افزایش تعداد نفرات شرکت کننده و آغاز ساخت 4 پایگاه جدید همه گواهی است بر افزایش تنش .

رئیس جمهور جدید فیلیپین ، پسر فردیناند مارکوس ، دیکتاتور معروف فیلیپین است که به مدت 21 سال با خشونت بر این کشور حکومت کرد و سرانجام پس از تظاهرات و شورش های خیابانی مجبور به برکناری شد.مارکوس پدر ٬ کارنامه بسیار سیاهی از تبهکاری ، فساد مالی و استفاده از ترور و زندان و شکنجه مخالفین از خود بجای گذاشت.حالا معلوم نیست بنابر چه دلایلی مردم پس از گذشت 37 سال آن همه جنایت را فراموش کرده دوباره دست به دامان این خانواده فاسد شده اند. اهمیت وجود حزب انقلابی طبقه کارگر در همین فیلیپین دوباره ضرورت خود را نشان می دهد.در شرایط عدم وجود چنین حزبی در جامعه ، حافظه تاریخی محو می شود و سر و کله فاسدها و دیکتاتور های جدید به عنوان ناجیان مردم دوباره پیدا می شود . آیا در همین ایران خودمان شاهد همین پدیده نیستیم که تخم و ترکه انگلهای به ظاهر نابود شده سر از تخمدان سیاست بیرون آورده اند و با سوء استفاده از حافظه تاریخی محو شده ، یک دیکتاتور فاسد خونخوار را مظهر ترقی  معرفی می کنند  که ایرانی غرق در شپش و کثافت  را از گنداب قاجار بیرون کشید و لباس  مدرنیسم به تن کرد؟ در فیلیپین نیز همین پدیده را شاهد هستیم. مارکوس پسر در ادامه راه پدر دیکتاتور و وابسته اش راه را برای ایجاد پایگاه های نظامی جدید باز می کند و بر نگرانی های مردم می افزاید.

چین بزرگترین نگرانی در حال حاضر آمریکا است. نگرانی به مراتب بیشتر از روسیه.اگر روسیه با ماشین نظامی نیرومندش سدی در برابر پیشروی ناتو به سمت شرق است چین با قدرت نیرومند اقتصادی اش در سراسر جهان به عنوان تهدیدی در برابر  سیادت اقتصادی امپریالیسم آمریکا قد علم کرده است. چین اگر به همین روند توسعه اقتصادی ادامه دهد دیر نخواهد بود که جای بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا را بخود اختصاص دهد. در کنار رشد و توسعه اقتصادی ، چین از لحاظ سیاسی نیز رشد کرده است. نقش چین در همین ماه اخیر در آشتی دادن دو قدرت بزرگ خاورمیانه یعنی جمهوری اسلامی و عربستان سعودی بسیار مهم است. جمهوری اسلامی و عربستان سعودی پس از قتل شیخ نمر و اشغال سفارت عربستان در تهران روابط خود را قطع کرده بودند.جمهوری اسلامی با ارسال کمک های نظامی و مستشاری حوثی ها را در یمن کمک می کرد.سعودی ها از پس حوثی های بر نمی آمدند و هر از چندی پهپادهای ساخت جمهوری اسلامی از یمن تاسیسات سعودی ها را هدف قرار می داند . چین با میانجیگری توانست به این مناقشه خاتمه بدهد.کاری که از عهده هیچ دولت غربی نیامده بود.کشورهای اروپایی نیز با استقبال از طرح صلح چین خواهان نوعی استقلال و بیرون آمدن از زیر فشار آمریکایی ها هستند.در یکی دو ماه گذشته مقامات بلندپایه اروپایی به چین رفته اند.پدرو سانچز نخست وزیر اسپانیا و مکرون رئیس جمهور  فرانسه و لولا رئیس جمهور برزیل برای مذاکره با شی به پکن رفتند. فرانسه  که هنوز داغ کنسل شدن قرارداد ساخت زیر دریایی های اتمی با استرالیا را در دل دارد .(۱)و در این شرایط بحران اقتصادی که مجبور شده برای کم کردن بودجه های دولتی سن بازنشستگی را در فرانسه افزایش دهد چرا باید نقش پادوی آمریکا در اوکراین را بازی کند و برای استراتژی جهانی آمریکا تره خرد کند و تظاهرات و درگیری ها را به جان بخرد؟  کشورهای آمریکای لاتین نیز برای خلاصی از زیر فشار بهره های بانکی تحمیل شده از سوی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول روی به سوی چین آورده اند. پدرو انریکه وزیر خارجه هندوراس که ماه گذشته رابطه خود را با تایوان قطع کرد می گوید: برای ما هیچ راه دیگری نبود تا از شر این وام ها خلاص شویم.


جهان دارد با شتاب به هرچه بیشتر دو قطبی شدن پیش می رود.دو قطبی که در هر دو سوی آن کشورهای سرمایه داری قرار دارند. رژیم های حاکم بر کشورها بر طبق منافع شان ، این یا آن قطب سرمایه داری را انتخاب می کنند.رژیم حاکم بر فیلیپین که با هزاران بند به سرمایه داری آمریکا وابسته است زمین خود را علیرغم نارضایتی وسیع مردم به پایگاه نظامی آمریکا تبدیل کرده است.

۱۶ آوریل ۲۰۲۳


۱. در ابتدا قرار بود کمپانی دولتی فرانسوی نیوال گروپ این زیردریایی های اتمی را برای استرالیا بسازد.مبلغ قرارداد در ابتدا ۵۰ میلیارد دلار بود ولی به دلیلی طولانی شدن آغاز این پروژه این مبلغ به ۹۰ میلیارد دلار افزایش یافت. در این پروژه ۴۰۰۰ نفر بطور مستقیم و ۲۰۰ کمپانی پیمانکار شرکت داشتند. همزمان دولت استرالیا مخفیانه در حال مذاکره با دولت های انگلستان و آمریکا بود . سرانجام دولت استرالیا قرارداد با دولت فرانسه را بطور یکجانبه فسخ کرد و قرارداد تازه ای با دولت های آمریکا و انگلستان امضا کرد. دولت فرانسه از فسخ یک طرفه این قرارداد از سوی دولت استرالیا و مذاکرات مخفیانه بسیار خشمگین شد.چین و فرانسه روابط بسیار گسترده اقتصادی دارند . در سفر اخیر ماکرون قراردادهای جدیدی در زمینه افزایش همکاری در ساخت هواپیماهای ایرباس و پروژه های اتمی امضا شد. لازم به یادآوری است که نخستین راکتورهای اتمی چین با کمک فرانسوی ها و تکنولوژی فرانسوی ساخته شده است.

 

۱۳۹۹ تیر ۲۰, جمعه

خاوران ٬ نبش قبر به همین سادگی نویسنده : فاطمه سرحدی زاده

خاوران، نبش قبر به همین سادگی، مثل آب خوردن!
فاطمه سرحدی زاده
از سال ۱۳۵۹ ـ ۱۳۶۰ که اعدام های بی وقفه جمهوری اسلامی شکل سیستماتیک به خود گرفتند برای تفکیک باخداها و بی خداها لازم دیدند گورستانی را به بی خداها اختصاص دهند! بعداً بخشی از آن را به بهائی های لامذهب دادند، مادران اعدام شدگان سال ۱۳۶۰ عده زیادی بودند که با قرارهای خودجوش جمعه ها صبح گرد هم می آمدند و هر روز بر تعدادشان افزوده می شد، خواهر من هم از جمله این مادران بود، دخترش منیژه معنوی پرست اول آبان سال ۱۳۶۰ اعدام شد، در این گردهمائی های جمعه صبح من همیشه همراه خواهرم بودم، این تجمع خودجوش و پرشمار کم کم شکل نیمه تشکیلاتی به خود گرفت و چون در منطقه ای به نام خاوران قرار داشت نام خاوران مناسبترین اسمی بود که به طور خود به خودی دهان به دهان چرخید و بدین سان بود که گورستان عظیمی به نام خاوران شهرتی جهانی یافت!

۱۳۹۹ فروردین ۱۵, جمعه

صادق افروز:از قیام زندانیان در ایران باید دفاع کنیم


شیرزن شجاع خوزستانی ، سپیده قلیان در یادداشت هایی که از مشاهدات خود یر شکنجه و آزار زندانیان زندان سپیدار نوشته بود برگ هایی کوچک از شناعت و پلیدی بازجویان و شکنجه گران این زندان را عیان ساخته بود .سپیده در قسمتی از این یادداشت ها می گوید :
«باهم احوال‌پرسی کردیم و زخم‌های تنمان را نشان یکدیگر دادیم، از نگرانی‌هایمان گفتیم و اخر سر زهرا گفت: تو همانی نیستی که دو شب پیش در اتاق بغلی بازجویی میشدی؟ میگفتند کمیسیون (کمونیست) هستی و بهت حمله می‌کردند، گفتم بله زهرا جان، توام همانی هستی که می‌گفتند بگو داعشی‌ام؟
رژیم جمهوری اسلامی از طریق صدا و سیمای انحصاری خود سعی می کند با به خدمت گرفتن دلقک-مزدورهایی مثل مهران مدیری  بر این باور دامن بزند که زندانیانی که از آنها به عنوان عادی نام می برند ، موجودات خطرناکی هستند که بهتر است در زندان ها بمانند . حتی در این موقعیت وحشتناک یورش ویروس کرونا به جان مردم و بستر بسیار مناسب زندان ها ، صلاح نیست تا آنها را بطور موقت هم که شده آزاد سازند .وارد این موضوع نمی شوم که که هیچ چیز «عادی » در نامیدن این انسانها -که خود قربانیان سیستم رانت خوار پرور ، دزد پرور ، چاپلوس و ریاکار پرور جمهوری اسلامی هستند – وجود ندارد .این انسان ها غیرعادی شده اند چون سیستم آن ها را به شکل غیر عادی بازتولید کرده است .برای این زندانیان چاره ای نمانده که از دو راه یکی را در زندان ها انتخاب کنند .یا شاهد کشتار تدریجی خود و هم بندانشان باشند با فرار کنند .زندانیان در ایران زیر سرنیزه جمهوری اسلامی ، راه دوم را انتخاب کرده اند .و پاسخ جمهوری اسلامی مثل همیشه گشودن آتش تیربار و مسلسل بر بدن های زندانیان .

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۸, سه‌شنبه

دو انقلاب نویسنده پری اندرسون مترجم : رضا جاسکی

دو انقلاب

مقاله طولانی «دو انقلاب»، اثر پری اندرسون، مقایسه سیستماتیک انقلابهای روسیه و چین استاندرسون، در این مقاله جالب، به بررسی ریشه‌ها، روندها، اشتباهات و فجابع تاریخی، علل شکست و پیروزیهای این دو انقلاب میپردازددر اینجا، اندرسون سعی دارد که به این سؤال کلیدی، چرا اصلاحات گارباچف به شکست انجامید، اما دنگ و رهبری حزب کمونیست چین راه دیگری را انتخاب کرد، پاسخ دهددر نهایت، اندرسون، به بررسی کوتاه وضع امروز چین میپردازداین مقاله در نشریه نیو لفت ریویو، شماره ۶۱ چاپ شده است.

پری اندرسون